کفپوش بتنی مرغوب

حدود سال ۱۳۷۷ بود که هم دانشکده ای هایم با همکاری دکتر رمضانیانپور قصد داشتند که در مسابقات بتن پرمقاومت شرکت کنند. چند باری هم به ایشان سر زدم. دنبال سنگدانه گرانیتی و سلیسی، سیمان مرغوب ، فوق روان کننده مرغوب، افزودن میکروسیلیکا، متراکم کردن، کاهش شدید نسبت آب به سیمان، شستشوی دقیق مصالح و عاری از خاک کردن آنها بودند و با انجام دقیق این مراحل و رعایت نسبت های اختلاط و دانه بندی شن و ماسه و آب  و سیمان و چندین بار سعی و خطا  در مسابقه اول شدند و مقاومتی حدود ۱۳۰۰ کیلوگرم بر سانتیمتر مربع کسب کردند. بعدها که مدیرعامل شرکت آباد عمران شدم قصد داشتیم برای شهرداری تهران کفپوش بتنی  تولید کنیم که مقاومت خمشی حدود ۷۰ کیلوگرم بر سانتیمتر مربع داشته باشد. و با جذب آب کمتر از ۴ درصد استانداردهای سازمان استاندارد برای موزائیک استاندارد ۷۰۴ را پاس کند. با بتن معمولی و روشهای معمولی این استاندارد دست یافتنی نبود. با تجربه ای که در دانشگاه کسب کرده بودم کارهای ذیل را دنبال کردم.

یافتن فوق روان کننده نسل چهارم  پلیمری میکروسیلیکا که از شرکت فروسیلیس ایران در سمنان خریدم.

پودر سنگ آهک که از ساوه مرغوبش را خریدم.

مخلوط کن دیگی قوی برای ساخت بتن قوی

قالب لاستیکی جنس مرغوب با طرح و سایز مورد تائید شهرداری از شرکت مل (MEL)‌

پیدا کردن شن شکسته و ماسه شسته مرغوب و بدون خاک از معادن شهریار

القصه با اختلاط مصالح فوق الذکر به یاری خدا موفق شدیم استانداردهای فوق الذکر را پاس کنیم و حدود ۴۰ هزار مترمربع کفپوش بتنی مرغوب در سالهای ۸۷ و ۸۶ و ۸۵ تولید کردیم و در معابر شهر تهران نصب کردیم که با گذشت بیش از ۱۳ سال هنوز هم سالم و پابرجا هستند. خلاصه آنچه که یافتم را اینجا با شما به اشتراک میگذارم.

  1. فوق روان کننده های نسل جدید که پلیمری و بی رنگ هستند و مقدار مصرف آنها بسیار کم است  با آب مخلوط شوند. اینها باعث ایجاد روانی زیاد با اعمال بار منفی به ذرات سیمان و متفرق شدن ذرات سیمان در مخلوط بتنی میشوند و با ایجاد سطح کارایی یکسان، نسبت آب به سیمان  را به شدت پایین می آورند و مقاومت بتن بسیار افزایش می یابد. و ضمنا تخلخل آن بدلیل کم بودن آب کاهش می یابد و دوام بتن بسیار افزایش می یابد.
  2. میکروسلیس با توجه به قیمت زیاد و وزن مخصوص کم و عدم تاثیر زیاد بر مقاومت بتن، توجیه اقتصادی در کارهای عادی عمرانی ندارد. خاصیت آن افزایش دوام در محیط های خورنده، و خاص است. در مناطق معمولی مثل تهران کاربردی ندارد.
  3. پودر سنگ آهک بر مقاومت تاثیر زیادی ندارد و در جاهایی کاربرد دارد که ماسه مرغوب یافت نمیشود. در تهران لازم نیست.
  4. در صورت نیاز به بتن رنگی با رنگ قرمز، رنگدانه (پیگمنت) اخرا را با سیمان پرتلند معمولی میتوان استفاده کرد. بهترین اخرای ایران اخرای جزیره هرمز است.
  5. در صورت نیاز به ساخت بتن رنگی با سایر رنگها حتما باید از سیمان سفید استفاده کرد برای ایجاد کیفیت بهتر رنگ، ماسه باید پودر سنگ آهک تعویض شود.
  6. برای ایجاد نمای شسته، بعد از گیریش اولیه و قبل از گیرش نهایی سطح بتن را با فرچه باید شست تا سنگدانه ها نمایان شوند.
  7. جالب است بدانید اصطلاح «بتن خودتراکم» هم به همین روش، با اضافه کردن فوق روان کننده کربوکسیلاتی پلیمری مرغوب به بتن اضافه میشود. کارایی را بسیار افزایش میدهد و بتن روان خودتراز ایجاد میکند.

کابوس دارایی!

دو سه روزی مریض بودم. حساسیت فصلی به گرده­ های بهاری همراه با سرماخوردگی، ترکیب مریضی سختی ساخته بود که چون بدلیل مشغله کاری وقت استراحت نداشتم، سخت تر هم شده بود. دیشب خوب خوابیدم و بهتر بودم. معمولا وقتی گلودرد میگیرم آب نمک غلیظ قبل از خواب غرغره میکنم و الحمداله بی نیاز از مداوای اطبا و آنتی بیوتیک و دارو میشوم.

دم صبح کابوس دیدم و از خواب ناز پریدم.  خواب دیدم در اداره دارایی هستم و طبق معمول روال ادارات دارایی مثل گدایان جلوی باجه ایستاده ام!

مامور دارایی برایم ۳۰ میلیون مالیات تعیین کرده بود. من میگفتم شرکت ما در سال گذشته اصلا کارکرد نداشته است که قرار باشد مالیات بدهیم. او نمی پذیرفت و دلایل واهی و غیرمنطقی می آورد. در خواب عصبانی شده بودم و فریاد میکشیدم. گفتم با همین شوک هایی که به من کارآفرین وارد میکنید ما را دلسرد کرده اید و ما هم دست از کار کشیدیم. چهل نفر پرسنل داشتیم  که نان آور خانواده خود بودند و الان همه بیکار شده اند. تقصیر شماست. اینقدر داد زدم و عصبانی شدم که از خواب پریدم. عرق سردی بر پیشانیم نشسته بود. معمولا وقتی که بد از خواب می پرم، تبخال هم میزنم.

واقعیت این است که سیستم فضای کسب و کار در ایران بسیار فشل است. رتبه فضای کسب و کار در ایران حدود ۱۳۰ در جهان است یعنی در رده کشورهای بسیار عقب افتاده در دنیا. بدترین قسمتش هم عدم آرامش فکری برای مدیران است. یعنی یک مدیر هر روز با تغییر قوانین و رویه ها و بخشنامه ها با یک شوک جدید سهمگین مواجه میشود. این رسیدگی های مالیاتی، مالیات ارزش افزوده، تامین اجتماعی  و …. که باعث میشوند به یکباره با شوک الکتریکی مواجه شویم واقعا زجر آور است. به نظرم بسیار منطقی تر و سهل تر است که به جای آنکه مثلا محاسبه ۳ درصد مالیات عملکرد را با کنترل حساب و کتاب و دفاتر قانونی و … شرکت انجام شود (که باعث فساد اداری نیز میشود)، ۱ درصد مالیات به صورت آنلاین روی تراکنش های شرکت به صورت اتوماتیک انجام شود تا این همه شوک به مدیر وارد نشود.

پیگیر ارتقا گرید شرکت پیمانکاری مان که ۱۷ سال از سال ۱۳۸۱ تا ۱۳۹۸ کارکرد مستمر داشته، از ۵ به ۴ هستم. در ابتدای تاسیس شرکت گرید ۵ به ما میدهند بعد از حدود ۵ سال گرید ۴ گرفتیم . دوباره گرید ۴ را از ما گرفتند و گرید ۵ دادند. الان دوباره میدویم برای گرید ۴٫

گفتند باید سرمایه ثبت شده شرکت را افزایش دهید در هنگام ثبت صورتجلسه سیستم error داد که یک عضو هیات مدیره شرکت ما استاد دانشگاه و کارمند دولت است و مشمول قانون منع کارکنان دولت از داشتن بیش از یک شغل مصوب سال ۱۳۷۳ میباشد. جالب است که از سال ۱۳۸۱ تاکنون ایشان عضو شرکت ما هستند و طبق همین قانون سال ۱۳۷۳، اعضا هیات علمی دانشگاه ها از این قانون مستثنی هستند. اول که سیستم ارور داد مثل کسانی که در بیمارستان به آنها شوک برقی وارد میکنند دچار شوک و رعشه شدیم. بعد قوانین را جستجو کردیم و بعد کفش آهنی پوشیدیم و در ادارات دولتی و ثبت شرکتها پرینت متن قانون در دست دویدیم تامساله را حل کنیم. مطابق معمول جهنم ایرانی ها که یا قیر نیست و یا قیف نیست و یا مسئولش نیست همچنان در حال دوندگی بی نتیجه هستیم.

تاکنون این شریک ما که هیات علمی و استاد تمام هستند چندین بار به امور اداری دانشگاهش مراجعه کرده است که یا مسئولش نبوده یا سیستم قطع بوده و این آخری هم با مسئول مربوطه در قسمت کارکنان دولت تماس گرفتند و ایشان فرمودند سیستم در حال به روز رسانی است و فعلا تا اطلاع ثانوی قابل انجام نیست. ما هم محدودیت زمان داریم ولی به غیر از درود و رحمت فرستادن بر باعث و بانی، کاری از دستمان بر نمی آید.

پ.ن:

بالاخره با دوندگی بسیار قضیه فوق الذکر را حل کردیم. Error سیستم را رفع کردیم و اصل صورتجلسه افزایش سرمایه را برای ثبت شرکت ها ارسال کردیم. حالا ایراد گرفته اند که مستندات افزایش سرمایه را پیوست کنیم. امیدوارم تا آخر خرداد این هفت خوان رستم را بگذرانیم و گرنه نوش دارو بعد از مرگ سهراب خواهد بود.

بازدید از یک انتشارات قدیمی

امروز همراه با اعضا هیات سه نفره کارشناسی و طرفین پرونده برای بازدید ملکی در خیابان سپهبد قرنی رفتیم. موضوع ارزیابی حق کسب و پیشه دفترکار تجاری آقای ش.پ مدیر انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب بود. مساحت دفتر کار ۵۵۰ مترمربع با ۱۵ اتاق برای مدیران و کارمندان به انضمام یک زیرزمین به مساحت ۱۵۰ مترمربع بود. دفتر در سال ۱۳۴۲ افتتاح شده بود و ساختمان جزء اولین ساختمانهای بزرگ ایران بود که سازنده آن هم زرتشتی بود. محل کار نوستالژیک بود و پر از کتابهای کمیاب و نایاب و دستگاههای تلکس و اولین کامپیوتر IBM ایران و اسباب و وسایل قدیمی و بعضا عتیقه بود که جان میداد برای کسانی که دنبال نوستالژی هستند که البته من در بینشان نیستم.

پیرمرد متولد ۱۳۰۷ بود و همچنان با وجود ضعف جسمانی و عمل دیسک کمر شق و رق راه میرفت و کرواتی و خوش پوش بود. میگفت عاشق ایران بوده و هستم و زاده روستاهای کرمانم. هیچوقت هم از ایران نخواهم رفت. از مصادره اموالش در اول انقلاب میگفت و بلاهایی که سرش آورده اند. از این که اموالش را از دست داده بود متاثر نبود ولی برای کتابهایی که مجموعا ۵ تریلی به وزن ۳۵ تن که به قول خودش نه مذهبی بودند و نه سیاسی، بلکه علمی بودند و در اوایل انقلاب تبدیل به خمیر کاغذ شده بودند، میگریست.

میگفت رفتم و دیدم کتابها را داخل استخر آب ریخته بودند تا به خمیر کاغذ تبدیل شوند. میگفت گریستم و این را که تعریف میکرد باز هم به هم ریخت و گریست.

از افتخاراتش تجهیز کتابخانه مدارس و شهرداری های ایران با کتاب، در قبل از انقلاب بود.

آبیاری زیرسطحی

تقریبا همه کسانی که در حال تحقیق و توسعه (R&D) در زمینه افزایش راندمان آبیاری هستند به خوبی دریافته اند که بیشترین راندمان مربوط به روش آبیاری زیرسطحی است زیرا :

  1. سطح خاک خیس نمیشود و تبخیر سطحی وجود ندارد.
  2. چون سطح خاک خشک است، اثر موئینگی و تبخیر سطحی ناشی از آن نیز وجود ندارد.
  3. چون سطح خاک خشک است، علف هرز در آن نمی روید.
  4. چون تبخیر سطحی وجود ندارد تجمع نمک در سطح نیز وجود ندارد.
  5. چون آبیاری زیرزمینی است ریشه­ ها عمیق میشوند و تنش خشکی کم میشود.(برخلاف آبیاری سطحی که چون رطوبت در سطح خاک  بیشتر است ریشه­ ها سطحی میباشند.)

البته آبیاری زیرسطحی معایبی نیز دارد:

  1. آب در سطح دیده نمیشود و ممکن است بعضی جاها آب نخورند.
  2. ریشه ­ها ممکن است سوراخ نازلها را پر کنند.
  3. گل ممکن است سوراخ نازلها را پر کند.

من در مورد ۳ عیب آبیاری های متداول زیرسطحی اندیشیدم و روش آبیاری زیرسطحی ثقلی را ابداع کردم.

در این روش آب در لوله های قطور (پلی اتیلن یا سیمانی) جریان می یابد. دور این لوله ها شن ریزی شده است و لوله های پلی اتیلن سوراخ های درشت دارند، لوله های سیمانی هم درزهایشان آب بند نیست و از درزها آب تراوش میکند. با توجه به بزرگ بودن سوراخ­ها، سوراخها توسط ریشه­ ها مسدود نمیشود و چون دور لوله­ ها شن ریزی (یک لایه شن درشت و یک لایه فیلتر ماسه ای روی آن) شده است، مشکل نفوذ گل به لوله­ ها نیز وجود ندارد. مشکل عدم آبیاری یکنواخت نیز با ثقلی بودن جریان آب در لوله ها حل شده است.

امروز برای دومین بار در امسال، سیستم زیرسطحی ثقلی آبیاری نهال های جدید را انجام دادیم. با یک تانکر آب ۱۲ هزار لیتری ۱۰ ردیف ۳۵ متری جمعا ۳۵۰متر ردیف (جمعا ۳۵۰ نهال تازه کاشت) آبیاری انجام پذیرفت. الحمداله آب پخش شد و نتیجه رضایت بخش بود. در صورت استفاده از روش آبیاری کرتی نیاز به حداقل ۴ تانکر آب بود که آنهم به سرعت تبخیر میشد و ضمنا علف هرز زیادی هم ایجاد میشد. فعلا در برآورد اولیه راندمان آبیاری به روش زیرسطحی ثقلی، حدود ۸ برابر روش ثقلی ارزیابی شده است. امیدوارم با تکمیل تحقیقات در بلند مدت و میان مدت نتایج عالی دیگری مثل امکان آبیاری با آب فاضلاب تصفیه شده یا نیمه تصفیه شده نیز به دست آید. شایان ذکر است که در کشورهای مترقی، استانداردهای مرتبط با آبیاری با آب فاضلاب، روش آبیاری زیرسطحی را اجباری کرده است.

پروژه روستای مهرچین

امروز به یکی از شعب حقوقی جتمع قضائی شهید بهشتی برای مطالعه پرونده رفته بودم. اینقدر قاضی پرونده بدخط بود که اصلا نتوانستم قرار کارشناسی را بخوانم. خوشبختانه ما هیات سه نفره هستیم و کارشناس اول نمیدونم با رمل و اسطرلاب یا استفاده از علوم غریبه و ماوراء الطبیعه، موفق به خواندن قرار کارشناسی شده بود. آنچه خودم خوانده بودم را با آنچه کارشناس اول از متن قرارداد در نظریه اش نوشته بود، مطابقت دادم و متن قرار را یادداشت کردم. بعد درخواست استعلام از اداره ثبت برای نقشه جانمایی ملک دادم. قاضی کمی غرغر کرد ولی بالاخره دستور داد.

مجتمع شهید بهشتی قبلا اجازه بردن موبایل به داخل را به کارشناسان و وکلا میدادند. ولی امروز گفتند باید موبایلها را تحویل دهیم. در شعبه نیاز به عکسبرداری از پرونده داشتم و خانم مدیر شعبه با انتظامات صحبت کرد و اجازه دادند که موبایل را داخل مجتمع ببرم.  آسانسور خراب بود و ۵ طبقه را ۲ بار پیاده رفتم. الحمدا… سالم هستم و مشکلی ندارم ولی پیرمردی را دیدم که با واکر در پله ها میرفت و واکرش چرخ داشت و بسیار ناایمن بود، دوست داشتم کمکی میکردم ولی کاری از دستم بر نمی آمد.

حدود یک ماه پیش برای دیدن یک باشگاه سوارکاری (جعفری) به روستای مهرچین از توابع ملارد رفتم.

ما حدود یازده سال پیش در اجرای طرح هادی روستا، خیابان اصلی روستای مهرچین به همراه خیابان شورا که عمود برآن است را زیرسازی و آسفالت و پیاده روسازی و جدول اجرا کرده بودیم. بعد از یازده سال دیدم جداول سالم اند و علیرغم سرما و یخبندان آن منطقه، آسیب ندیده اند(جداول را از شرکت پرن بتن واقع در روستای بیدگنه خریده بودیم که کمی گرانتر بودند ولی بدلیل کیفیت بالا خوب مانده بود.) روستای بیدگنه نزدیک روستای مهرچین است آن موقع شرکت، کامیونت ایسوزو داشت و آوردن مصالح به سهولت برایمان انجام میشد.

پیاده رو ها از نوع بتن قلوه بود یعنی ملات بتن میریختیم  و در سطح آن قلوه سنگ کار میکردیم هم زیبا میشد و هم مستحکم بود رویه بتن را با پاشیدن سیمان وقتی بتن خیس بود لیسه ای میکردیم. هم آب اضافه بتن کاملا جذب میشد و هم ظاهر کار صیقلی و زیبا میشد. خلاصه سالم و نو باقیمانده بود. بطور کلی عمده خرابیهای آسفالت مربوط به زیرسازی بود. خاک منطقه جنوبی کوهپایه البرز در محل دشت های ورامین، قرچک، ملارد، صفادشت و … همگی رس ریزدانه است. این خاک به سختی متراکم میشود و رطوبت زاید هم باعث میشود که مقاومتش را کلا از دست بدهد. روش استاندارد بهسازی این خاکها متراکم کردن با غلطک پاچه بزی است و اگر جواب نداد با افزودن آهک و یا سیمان قابل بهسازی اند هم مقاومتشان بالا میرود و هم حساسیت رطوبتی آنها کاهش می یابد.

PL=LL-PL

PI= شاخص رطوبتی خاک

LL= حد روانی خاک

PL= حد پلاستیک خاک

LL و PL  درصد آبهای متناظر با حد روانی و حد پلاستیک اند که با آزمایشات مربوطه در آزمایشگاه مکانیک خاک محاسبه میشوند. ما در هنگام اجرا غلطک پاچه بزی نداشتیم و کارفرما هم دستور کار برای افزودن آهک یا سیمان هم نداده بود. به روش معمولی با غلطک چرخ فلزی صاف، خاک مرطوب شده را کوبیدیم و آزمایش تراکم هم جواب نداد. کارفرما دستور برداشتن لایه خاک و خاکریزی مجدد و آب پاشی و کوبیدن مجدد را داد. قیمت قرارداد شرکت پایین بود و با اینکار ضرر زیادی متحمل میشدیم.

کمی فکر کردم و دیدم نقطه ضعف خاک ما نداشتن شن است. نزدیک ما کارخانه شن و ماسه بود. دستور دادم با همان کامیونت شن آوردند و در محل دپو کردیم و بعد به گریدر گفتم شن با دامی شکسته را با خاک محل مخلوط کند. و ضمنا خاک را با آب پاشی مرطوب هم کردیم. حاصل مخلوطهای مرطوب پر از شن شکسته (مستحکم و استخوانبندی مخلوط) همراه با رس ریز چسبنده و چسباننده و پرکننده فضاهای خالی گردید. بعد از تسطیح و رگلاژ و شیب بندی  با گریدر و کاترپیلار همان غلطک چرخ فلزی صاف را گفتم مخلوط حاصله را حسابی غلطک ویبره بزند. خودش هم اصطلاح خاصی داشت به عنوان آبکوب. میگفت آب کمی بیشتر بزنند تا من وقتی غلطک میزنم آب اضافه به سطح بیاید و حسابی سنگهای شکسته داخل هم شوند. این کار را هم کردیم که ساده بود چون خاک شن زیادی داشت برخلاف قبل، نفوذپذیر شده بود و آب به راحتی داخل آن نفوذ میکرد و بعد متراکم میشد. حال آنکه وقتی خاک رس زیادی خیس شود گل میشود و حالت دنبه ای ایجاد میکند. خلاصه آزمایش تراکم خاک جوابش عالی بود. بعد لایه اساس را ریختیم (مخلوط ماسه ملاتی شکسته و شن با دامی شکسته) و آبکوب کردیم که آنهم آزمایش تراکم جواب عالی داد. بعد قیرپاشی کردیم و ۷ سانتیمتر آسفالت توپکا ریختیم که تا امروز ترک هم برنداشته بود. وقتی دیدم بعد از ۱۱ سال روسازی بی نقص است واقعا خوشحال شدم و لذت بردم.

ادامه داستان ما و دارایی و تامین اجتماعی

قسمت سوم

داستان های ما و دارایی:

همانطور که پیشتر گفته شد کارفرما موظف بوده است از صورت وضعیت کارکرد پیمانکار ۵ درصد بابت مالیات کسر کند و به اداره دارایی پرداخت کند. بعد از تصویب قانون مالیات ارزش افزوده، ۵ درصد شد ۳ درصد و از سال ۱۳۹۳ هم این سپرده حذف شد

پیمانکار موظف است کارکرد خود را به دارایی اظهار کند (در اظهارنامه های فصلی و سالیانه) و مفاصا حساب اخذ کند دارایی هم از کارفرما استعلام میکند که پیمانکار چقدر کارکرد داشته است. نرخ مالیات بر سود در ایران جز بالاترین نرخ هاست (۲۵درصد سود)

البته در مقابل کشورهای اسکاندیناوی که مالیات پلکانی است و به سقف ۸۰ درصد سود هم میرسد خیلی هم نرخ بالایی نیست.

نرم (نرخ) سود پیمانکاری در سیستم مالیاتی ایران ۱۶ درصد است. ۲۵ درصد (یک چهارم) شانزده درصد میشود ۴ درصد یعنی باید ۴ درصد کارکرد را یک شرکت پیمانکاری مالیات بدهد که به آن مالیات عملکرد میگویند.

در قدیم با توجه به کسورات ۵ درصد کارفرما، اداره مالیات دنبال ماخذ مالیاتی دیگری نظیر مالیات تکلیفی (مالیات اجاره، مستغلات، مالیات اجاره ماشین آلات(۱۵درصد)، مالیات پیمانکاران جزء ۲۵درصد) و جرائم مالیات حقوق و … بودند تا سقف ۵درصد فوق­ الذکر را پر کنند. حقیقتش ما مدیرعامل­ها، تا اینجایش را هم راضی بودیم.

معمولا با وجود اینکه دفتر و دستک و اسناد برای دفاتر قانونی و اظهارنامه به موقع را داشتیم موقع رسیدگی هیچ کدام را نمیپذیرفتند و ما را علی الراس میکردند. استعلام کارکرد از کارفرما را میپذیرفتند و در ضریب ۴ درصد ضرب میکردند و با اعمال موارد فوق ­الذکر به حدود ۵ درصد میرسیدند با ۵ درصد دریافتی از کارفرما (سپرده ۵درصد) تهاتر میکردند و معمولا عدد کمی هم علاوه بر آن به حساب دولت میریختیم و خوشحال و خندان مفاصا حساب را میگرفتیم. نمیدانستیم که چه خوابی برایمان دیده اند. از سال ۱۳۹۱ قانونی به نام جرائم مالیات مکرر ماده ۱۶۹ اجرائی شده است البته اجرایش به امسال رسیده است. از سال ۱۳۹۱ شرکتها موظف شده اند که اظهارنامه ۳ ماهه فصلی بدهند و در آن لیست خرید و فروش (خدمات) خود را اعلام کنند. ما هم چون بچه­ های مثبتی بودیم مثل پسرهای خوب این کار را هم در کنار همه تکالیف قانونی دیگرمان (اظهارنامه مالیاتی، مالیات ارزش افزوده، دفاتر قانونی، حسابداری، صورت سود و زیان، مالیات حقوق، و لیست خرید و فروش و …) انجام داده ایم. اصلا یک کارمند با حقوق مکفی استخدام کردیم که مجموعه فوق را انجام دهد. طبق معمول وقتی رسیدگی مالیاتی میشدیم با توضیحات فوق­ الذکر علی الراس میشدیم و مفاصا حساب میگرفتیم (آنهم مفاصا ماده ۲۳۵ که گرفتنش سختتر است) خوشحال هم بودیم. امسال (۱۳۹۷) بعد از شش سال برایمان بدهی مالیاتی برای سال ۱۳۹۱ به نام مالیات مکرر ماده ۱۶۹ آمده است ۲۷ میلیون تومان . حقیقتا دود از کله­ ام بلند شد و با عصبانیت رفتم اداره دارایی با دعوا و داد و بیداد، گفتم  آقای محترم ما که تمام تکالیف قانونیمان را به موقع انجام داده ایم این دیگر چیست؟؟؟ پاسخ فرمودند که چون شما علی الراس شده اید فاکتورهای خرید و فروش را شما را رسیدگی نکرده ایم پس فاکتورهای شما قابل قبول نیست و اظهاراتتان خلاف واقع است و باید جریمه شوید. این حرف واقعا جوک قرن بود.

خلاصه گفتند اگر میخواهید مبلغ کم شود باید اعتراض کنید تا از اول فاکتورها را بررسی کنیم و جریمه را کنترل کنیم و … اگر هم نمیخواهید درخواست تخفیف بدهید. درخواست بخشودگی ۱۰۰درصد جرائم را دادیم و با کلی منت و دوندگی بسیار با ۸۵ درصد بخشودگی موافقت کردند و ۱۵ درصد باقیمانده را نقدا پرداخت کردیم. حدود ۵ میلیون تومان پول به ناحق از ما گرفته شد.

به روح و روان این سیستم درود فرستادم. با خودم فکر میکردم هیچ سیستمی نمیتواند تا این حد با هدف تخریب روحیه کارآفرینی و سنگ اندازی برای کار فعالیت کند.

  این هم از ورژن جدید ما و دارایی که امروز فهمیدم: (۱۴/۱۱/۹۷)

به شهرداری درخواست دادیم که آقا، جان مادرت بعد از ۸ سال!!!! سپرده دارایی ما که مربوط به سال ۱۳۸۹ است را به ما پرداخت بفرما، حالا از شانس ما ذیحساب منطقه عوض شده است و شخصی که جدید آمده به شدت سختگیری میکند. سند درخواست ما رسید به ذیحسابی. ایشان دستور دادند که استعلام دارایی از شهرداری و پاسخ استعلام شهرداری به دارایی (در مورد کارکرد ما در سال ۱۳۸۹) باید پیوست سند شود. ما که این موارد را نداشتیم، شهرداری هم مکاتبات را نداشت، دارایی هم کل پرونده را گم کرده است. خلاصه عاجز شدیم و دوباره به ذیحساب مراجعه کردیم. گفتند باید یک نامه از دارایی بیاورید که با آزاد سازی سپرده شما موافق ­اند. چون اصولا عدم پرداخت ۵ درصد دارایی و سپرده نگهداشتن، کار خلاف مقرراتی بوده که شهرداری انجام داده است. دارایی گفت این نامه خلاف مقررات است و ما نمی­نویسیم. دوباره به ممیز مراجعه کردیم. ایشان قبول نکرد. به نظرم باید چند سال دیگر هم صبر کنیم تا این ممیز عوض شود یا امام زمان ظهور کند تا به حقمان برسیم. فعلا که علی­الحساب بعد از چند سال خوردیم به دیوار!

تحلیل ماجرا:

  1. تامین اجتماعی که فلسفه وجودی ان صندوقی است برای دریافت حدود ۳۰ درصد حقوق پرسنل و کارگران برای رفاه حال آنها در ایام بیماری و بازنشستگی، نوع رابطه اش با پیمانکار (که واریز کننده این پول به صندوق است) مثل رابطه ارباب و رعیتی است. حتی حاضر نبودند با یک تلفن یا یک پیامک به پیمانکار نگون بخت اطلاع دهند که برایش فیش صادر شده است. فیش را پست میکردند و الصاق پستی را هم مثل ابلاغ واقعی درنظر میگیرند. در محاسبه فیش هم حداکثر را محاسبه میکنند (ضریب ۱۶درصد دستمزدی بعلاوه مبلغ کل قرارداد). اساسا این نوع نگاه و رابطه باید ترمیم شود.
  2. سازمان امور مجامع شهرداری که با هدف جلوگیری از مسدود شدن حسابهای شهرداری و تسهیل تهاتر و ارتباط با تامین اجتماعی و اداره دارایی تاسیس شده است، به دلیل مدیریت بالادستی و نگاه غیر فروتنانه به پیمانکار و عدم استعلام از پیمانکار در پروژه ما و پروژه های بسیاری مشابه ما، باعث شده است مبالغ زیادی به تامین اجتماعی پرداخت شود حال آنکه محق دریافت آن نبوده است.
  3. در نگاه اول به نظر میرسد شهرداری تهران با عدم پرداخت کسورات دارایی و تامین اجتماعی گامی در جهت کنترل نقدینگی و تزریق آن به پیمانکار برداشته است ولی با عواقب متعددی که این کار داشته و هزینه هایی که برای سازمان امور مجامع شده در حقیقت نقض غرض شده است. هم پول بیشتری پرداخت کرده و هم باعث بروز مشکلات بیشتری برای پیمانکار که بازوی اجرایی شهرداری است، ایجاد کردند.
  4. پیمانکار به جای آنکه وقت انرژی و توان خود را به پروژه ها اختصاص دهد، همه عمرش را صرف درگیری با تامین اجتماعی و دارایی و امور مجامع و ارزش افزوده و … میکند. در نهایت هم مثل صیدی که در دام صیاد افتاده باشد میبند که هر چه بیشتر دست و پا بزند رسن های بیشتری دورش را میگیرد. خسته میشود و عطای این کار را به لقایش میبخشد. شرکت ما اگر به جای اینهمه تلاش در ابتدای سال ۱۳۹۱ که دلار ۱۰۰۰ تومان بود دلار یا ملک میخرید الان حداقل دارای سرمایه ای بیش از ده برابر بود. ولی ما کار کردیم و تاوان دادیم..

در نهایت ما هم خسته شدیم و کنار کشیدیم. در آن موقع ۴۰ نفر پرسنل تحت پوشش تامین اجتماعی داشتیم و حال آنکه الان فقط یک نفر پرسنل داریم که او هم فقط دنبال کارهای اداری و گرفتن مطالبات است و بس!

دست مریزاد و خسته نباشید!! باید گفت به تک تک کسانی که دست به دست هم دادند تا این شرکت تعطیل شود و یک روحیه خسته و ناامید برای من و بیکاری تعداد زیادی از پرسنل به وجود آید.

تجربیات یک کارآفرین فرار مغزها و کارآفرین ها از ایران

قسمت اول:

پنج ضلعی عشقی شهرداری+پیمانکار+تامین اجتماعی+امورمالیاتی+امورمجامع شهرداری

(در نوشتن این مطلب کمی پراکنده گوئی وجود دارد)

در ابتدا هدفم این بود که مطلبی در مورد تامین اجتماعی بنویسم ولی در نهایت تصمیم گرفتم وصفی کلی تر از اوضاع کارآفرینی در ایران و تجربیاتم در این سالها که مدیرعامل یک شرکت پیمانکاری بوده­ ام، بنویسم.

موضوع را از پنج ضلعی شهرداری+پیمانکار+تامین اجتماعی+امورمالیاتی+امورمجامع شهرداری شروع میکنم.

روال این بود که وقتی شرکت پیمانکاری برای کارفرما (مثلا شهرداری تهران) در قالب یک قرارداد کاری از محل بودجه غیرعمرانی انجام میدهد، صورت وضعیت موقت کارکرد مثلا به قیمت ۱۳۰ میلیون تومان را تنظیم میکند و به کارفرما تحویل میدهد. کارفرما پس از بررسی مثلا عدد ۱۰۰ میلیون تومان را تائید میکند. در گذشته (تا تقریبا سال ۱۳۸۸) از این مبلغ ۵ درصد برای دارایی، ۸ درصد برای تامین اجتماعی، و ۱۰ درصد حسن انجام کار کسر میشد، یک چک ۵ میلیون تومانی برای دارایی صادر میشد و یک چک ۸ میلیون تومانی برای تامین اجتماعی و ۱۰ درصد سپرده حسن انجام کار به حسابی به اسم خود شهرداری واریز میشد. پس از اتمام کار و تائید صورت وضعیت قطعی، پیمانکار به تامین اجتماعی مراجعه میکرد و وجه لیست بیمه هایی که پیمانکار برای پرسنلش در طول مدت پیمان رد کرده بود با وجه چکهای شهرداری تهاتر میشد و اگر پیمانکار مبلغی بدهکار بود الباقی را پرداخت میکرد و مفاصا حساب را از تامین اجتماعی دریافت میکرد. برای دارایی (سازمان امور مالیاتی) هم وضع تقریبا به همین منوال بود. تقریبا از سال ۱۳۸۹ شهرداری تهران تصمیم گرفت به دلیل کمبود نقدینگی ترفندی به کار ببرد. آنها اعلام کردند که ما کسورات قانونی، (بیمه و مالیاتی) را کم میکنیم ولی چک یا مبلغی به پیمانکار تحویل نمیدهیم. هر وقت پیمانکار کارش تمام شد خودش به تامین اجتماعی و دارایی پرداخت کند و مفاصا حساب اخذ کند در نهایت ما سپرده را به خود پیمانکار پرداخت میکنیم.

این ترفند در ابتدا به نظر در جهت حفظ نقدینگی و استفاده بهینه از نقدینگی موجود بود.

در عمل چه اتفاقی افتاد؟!

  1. به علت کمبود شدید نقدینگی و پروژه های سنگین شهرداری، به پیمانکار هم به مقدار لازم نقدینگی ندادند و هدف اولیه که تامین مالی پیمانکار برای پیشبرد پروژه ها بود، محقق نشد.
  2. چون شهرداری(کارفرما) به تامین اجتماعی پولی پرداخت نمیکرد، تامین اجتماعی هم لیست بیمه پیمانکار را نمیپذیرفت. و پیمانکار مجبور میشد خودش از نقدینگی نداشته ­اش!! حق بیمه ها را تسویه کند و یا درگیر جرائم و اجرائیه شود.
  3. اداره دارایی مطالبات مالیاتی خود را از پیمانکار مطالبه می­نمود، شهرداری هم که پولی نپرداخته بود و پیمانکار هم پولی نداشت. دارایی برای پیمانکار اجرائیه و جرائم صادر میکرد. باز هم پیمانکار مجبور میشد از نقدینگی نداشته ­اش پرداخت کند.
  4. در بعضی مواقع تامین اجتماعی و دارایی موفق به دریافت مطالبات از پیمانکار نمیشدند و  برای او اجرائیه صادر میکردند و بعد از شهرداری مطالبه میکردند. عملا در تامین اجتماعی بارها و بارها حسابهای شهرداری مناطق و شهرداری مرکز را مسدود کرد تا بتواند مطالبات خود را وصول کند.
  5. برای رفع مشکل ۴، مسئولان شهرداری با دارایی و تامین اجتماعی رایزنی کردند و سازمانی به نام امور مجامع در شهرداری تهران تاسیس شد. تا جلوی مسدود شدن حساب شهرداری را بگیرند و امور مختل نشود.
  6. در این میان ستاره ای به نام سعید مرتضوی در سازمان تامین اجتماعی ظهور کرد. در زمان ایشان بخشنامه ای صادر میشود که به شعب تامین اجتماعی دستور میدهد که منتظر نامه کارفرما مبنی بر خاتمه قرارداد پیمانکار نباشند. بلکه پس از گذشت مدتی از اتمام مدت قرارداد، مبلغ قرارداد را در ضریب ۱۶ درصد (بالاترین ضریب تامین اجتماعی برای قراردادهای دستمزدی مثل کارهای مهندسین مشاور) ضرب کنند و ابلاغیه به آدرس قانونی پیمانکار بفرستند آنهم با پست!!
  7. طبق قانون مسخره شان اگر پستچی نامه را بیاورد و در محل کسی نباشد و همانجا الصاق کند، این ابلاغیه واقعی محسوب میشود و پس از انقضا مهلت قانونی دیگر قابل اعتراض هم نیست!!
  8. واقعا دست مریزاد به این هوش سرشار و این قانون فوق­ العاده و این عدالت علوی

قسمت دوم

داستانهای شرکت ما و این سازمان های فوق­ الذکر

سال ۱۳۹۱ بود. به شدت به دلیل تحریم های ظالمانه تورم بالا و بازار متلاطم بود. اقای قالبیاف قرار بود در سال ۱۳۹۲ کاندید ریاست جمهوری شود. پروژه های بسیار زیادی در شهرداری تهران شروع شده بود و به سرعت در حال اجرا بود و باید تا قبل از انتخابات ریاست جمهوری افتتاح میشدند. به دلیل حجم بالای پروژه ها نقدینگی موجود تکافوی پیمانکاران را نمیکرد و پیمانکاران از جمله شرکت ما با مشکل حاد نقدینگی مواجه بوند. این وسط تامین اجتماعی و دارایی و ارزش افزوده هم گریبانگیر شده بودند. تامین اجتماعی برای پروژه پیاده ­رو سازی خیابان نصرت که انجام داده بودیم همانطور که ذکر شد بدون استعلام از کارفرما مبلغ قرارداد را که ۴۵۰ میلیون تومان بود را در ضریب ۱۶ درصد (که مربوط به کارهای دستمزی بود) (حال آنکه پروژه ما با مصالح بود و ضریبش ۸/۷ بود) ضرب کرده بود و در خرداد ۱۳۹۰ فیشی به مبلغ ۷۵ میلیون تومان برای ما صادر کردند. خوشبختانه متوجه شدیم و اعتراض کردیم و اعلام کردیم که کار با مصالح بوده است و هنوز هم توسط کارفرما صورت وضعیت قطعی رسیدگی و ابلاغ نشده است. هیات بدوی هم از کارفرما مبلغ کارکرد ما را استعلام کردند.

[این قسمت را که الان مینویسم را خودم تازه دیروز فهمیدم. یعنی از سال ۱۳۹۲ تا سال ۱۳۹۷ خود ما اطلاع نداشتیم!!]

در آذر سال ۱۳۹۲ که امور مجامع شهرداری تهران تشکیل شده بوده است از تامین اجتماعی شعبه ۱۳ اسامی پیمانکاران شهرداری بدهکار به تامین اجتماعی شعبه ۱۳ (و البته بقیه شعب) را استعلام میکند، سازمان تامین اجتماعی شعبه ۱۳ بدون اطلاع به ما در اقدامی خیرخواهانه!! محبت میفرمایند و ما را هم در لیست بدهکاران قرار میدهند.

حال آنکه ما اعتراض کرده بودیم و هنوز هم صورت وضعیت قطعی ابلاغ نشده بود.

نحوه محاسبه بدهی هم اینطور بوده که بدهی قطعی نشده ما را که به آن اعتراض کرده بودیم را قطعی فرض کرده­اند و در نیم عشر اجرائیات و جریمه ماهی ۲ درصد از خرداد ۹۱ تا آذر ۹۲ ضرب کرده اند و به عنوان مبلغ بدهی ما محاسبه و اعلام کرده اند.

و ۱۰۸ میلیون تومان بدهی برای ما به امور مجامع اعلام کردند. امور مجامع و سازمان عمرانی مناطق شهرداری (کارفرما) هم به ما اطلاع ندادند و این مبلغ را به همراه بدهی تعدادی از پیمانکاران در قالب یک چک پرداخت کردند.

باز هم میگویم تا دیروز خود من خبر از این ماجرا نداشتم.

از آنطرف بشنوید روند رسیدگی به صورت وضعیت ما در شهرداری تا سال ۱۳۹۴ به طول انجامید. کارکرد ما هم ۴۵۰ میلیون نشد و بلکه ۳۶۰ میلیون تومان شد. بعد ما نامه کارفرما خطاب به شعبه ۱۳ بردیم. (که در آن مبلغ کارکرد و مصالح به عهده پیمانکار ذکر شده بود) مبلغ بدهی را پرداخت کردیم و مفاصا حساب تامین اجتماعی را پرداخت کردیم.

در واقع تامین اجتماعی یک بار از امور مجامع و یک بار هم از ما بابت این مفاصا حساب پول دریافت کرد.

در ادامه کار در آن سال ما مفاصا حساب را به سازمان عمرانی مناطق شهرداری ارائه دادیم و درخواست دریافت سپرده حسن انجام کار و کسورات بیمه و دارایی را دادیم که این روند تا به امروز ادامه داشته است.

دیروز مجددا نامه ای نوشتم به کارفرما برای دریافت این مطالبات. آنها بعد از بررسی اعلام کردند شما طلبی که ندارید که هیچ بلکه ۹۰ میلیون تومان هم بدهکارید. بعد از یک سکته ناقص و کلی بررسی و حساب و کتاب فهمیدیم که قضیه از چه قرار بوده و چه اتفاقاتی بدون اطلاع ما در سازمانهای بالا در جریان بوده.

پیشنهاد:

برای کاهش مشکلات پیمانکاران و سایر کارآفرینان پیشنهادات ذیل را ارائه میکنم.

۱) به جای اخذ مالیات در قالب­های مالیات تکلیفی، مالیات عملکرد، مالیات حقوق، مالیات ارزش افزوده و مالیات نقل و انتقال و مالیات ارث و ….، دولت از هر تراکنش بانکی مبلغ کمی مثلا نیم درصد به عنوان مالیات اخذ شود. ضمنا پول غیرالکترونیک هم حدف شود تا تمام تراکنش­ها به آسانی قابل رصد باشد. مثل خیلی از کشورهای اروپایی که عملا فرار مالیاتی تقریبا غیر ممکن است.

۲) تامین اجتماعی فقط پول لیست بیمه را از پیمانکار دریافت کند و حق هیچ تحقیق و تفحصی را نداشته باشد.

۳) کارفرما هیچ کسوراتی بابت تامین اجتماعی و دارایی و حسن انجام کار از پیمانکار کسر نکند. به جای کسر حسن انجام کار هم صرفا ضمانت­نامه حسن انجام کار از پیمانکار اخذ شود.

داوری

دومین سالی که پروانه کارشناس رسمی گرفته بودم (حدود سال۱۳۸۹)، یک کار داوری نسبتا سنگین، دادگاه به من ارجاع کرد . آن موقع حدود ۳۴ ساله بودم و کم تجربه. البته با اعتماد به نفس ذاتی، بین دو آدم جا افتاده و متمول داوری کردم. درنهایت هر دو طرف از حکم من ناراضی بودند و سعی در ابطال حکم داوری داشتند. نمیدانم موفق شدند یا خیر. حقیقتا احساس خوبی نداشتم. با اینکه دقت زیادی کردم بودم و سعی کرده بودم بی طرف باشم. با خودم میگفتم نکند حقی از یکی از طرفین ضایع کرده باشم.خلاصه برایم سخت بود. همان سالها یکی دو تا کار داوری دیگر هم به من ارجاع شد که البته سبکتر بود.

همیشه خدا خدا میکردم که کار داوری به من ارجاع نشود. وخوشبختانه داوری های کمی هم تا به حال به من ارجاع شده. هیچوقت دنبال داوری نبوده ام و از آن استقبالی هم نکرده ام.

طبق قانون آئین دادرسی (ماده۴۵۵) وقتی دو نفر در قرارداد فیمابین توافق کنند که اختلافشان از طریق داوری حل شود، دیگر حق مراجعه به محاکم دادگستری برای قضاوت را ندارند. معمولا یک یا ۳ داور انتخاب میشود. هر کدام ازطرفین یک داور انتخاب میکنند و یک داور مرضی الطرفین هم باید انتخاب شود که اگرطرفین کسی را معرفی نکنند از طرف دادگاه تعیین میشود.

خلاصه، داور یا هیات داوران با توجه به اظهارات و مدارک طرفین و اختلافات و قرارداد و توافقات و وضعیت موجود و اوضاع و احوال حاکم، بین طرفین داوری میکنند  و رای داوری را ازطریق دادگاه به طرفین ابلاغ میکند. این رای قابل اعتراض نیست و با تنفیذ دادگاه به اجرای احکام همان دادگاه برای اجرای حکم میرود. دادگاه ها معمولا داور را از بین کارشناسان رسمی انتخاب میکنند.

شرط دیگری برای انتخاب داور وجود ندارد. طرفین هر فرد مورداعتماد و آگاه به مساله و اختلاف را میتوانند برای داوری انتخاب و معرفی کنند.اخیرا در کانون کارشناسان و مرکز کارشناسان قوه قضائیه دوره های داوری برای آشنایی بیشتر کارشناسان در موضوع داوری و آموزش قوانین نحوه انجام کار داوری برگزار شده است. حق الزحمه داوری بیشتر از حق الزحمه کارشناسی است و تعرفه بالاتری دارد.

خسارت ناشی از نشست خاک

امروز برای مطالعه یک پرونده به یکی از شعب دادگاههای مجتمع قضائی شهید بهشتی رفتم.

در هنگام احداث خط ۷ مترو در منطقه مولوی تهران به یک ساختمان به دلیل نشست خاک زیر پی ساختمان، کمی آسیب وارد شده بود. مالک یک واحد ۵۵متری که خسارت دیده بوده است مراحل ذیل را انجام داده بود:

  1. به شورای حل اختلاف شکایت کرده است و آنجا کارشناس رسمی وضعیت خرابی های ساختمان را تامین دلیل کرده است.
  2. به دادگاه مراجعه کرده است ودرخواست خسارت از (شهرداری+شرکت مترو+قرارگاه خاتم الانبیا+شرکت سپاسد+یک شرکت پیمانکاری جزء) داده است.
  3. دادگاه کار ارزیابی خسارت را به یک کارشناس رسمی ارجاع داده است. ایشان میزان خسارت را سه و نیم میلیون تومان برآورد کرده است.
  4. مالک به این نظریه اعتراض کرده است و دادگاه پرونده را به هیات سه نفره ارجاع داده است. یکی از کارشناسان این هیات سه نفره یکی از وزرای سابق دولت و استاد دانشگاه است. این هیات کارشناسی هم میزان خسارت را سه و نیم میلیون تومان ارزیابی و اعلام کرده است.
  5. دوباره مالک به این نظریه اعتراض کرده است و دادگاه پرونده را به هیات پنج نفره ارجاع داده است.

برای این خسارت کم، تا به حال مالک حداقل ۲۰ میلیون تومان هزینه دادرسی و ابطال تمبر و حق الزحمه وکیل و حق الزحمه کارشناس و رفت و آمد و…  پرداخت کرده است.

حقیقتا وقتی پرونده را میخواندم از تعجب نزدیک بود شاخ دربیاورم.

چرا دادگاه باید برای این پرونده کوچک یکی از وزرای سابق را به عنوان کارشناس انتخاب کند!

چرا مالک برای دریافت خسارت با این مبلغ کم تا به حال اینقدر دوندگی کرده است!

چرا در همان ابتدا کار در شورای حل اختلاف که صلاحیت رسیدگی تا ۲۰ میلیون تومان خسارت را دارد درخواست خسارت داده نشده و درخواست تامین دلیل صادر شده است!

چرا قاضی با وجود مشابه بودن نظریات کارشناس اول و هیات سه نفره اعتراضات مالک را پذیرفته و کار را به هیات ۵ نفره ارجاع داده است!

چرا در این پروژه که بیمه تمام خطر بوده، مالک باید این همه در دادگاه ها دوندگی کند و همان ابتدا بیمه خسارت را بررسی و جبران ننموده است!

در کنار این مساله، موضوع دیگری که متاسفانه وجود دارد رویه عجیبی است که در کانون کارشناسان رسمی دادگستری حاکم است. وزرا و وکلای مجلس و …میتوانند بدون آزمون، مدرک افتخاری کارشناس رسمی را دریافت کنند. این وزرا و …معمولا دانش کارشناسی هم ندارند و قوانین مربوطه را هم بلد نیستند و معمولا منشا خدمت هم نیستند. در مرکز کارشناسان رسمی قوه قضائیه نیز رویه ای هست که اعضا هیات علمی دانشگاه با ده سال سابقه تدریس بدون آزمون مدرک دریافت میکنند.

یکبار از یکی از این اساتید دیدم که فرق بین مبلغ تعدیل اجاره و مبلغ اجاره نامه عادی مغازه را نمیدانست و به جای اجاره ماهیانه تعدیل سرقفلی به میزان ۲۵ هزار تومان، رقم اجاره نامه عادی ۵۰۰ هزار تومان را تعیین کرده بود. یعنی ۲۰ برابر رقم واقعی!!

ای کاش این اساتید در سال های اول که هنوز به قوانین ومقررات و زیر و بم کار آشنا نشدند مسولیت پرونده ای را به صورت انفرادی قبول نکنند و با حضور در هیات های کارشناسی کمی تجربه کسب کنند.

یکبار با یکی از این اساتید تماس گرفتم و به ایشان اطلاع دادم که دادگاه شما را در هیات کارشناسی قرار داده است که من هم عضو آن هستم.ایشان فرمودند که محل هیات شما کجاست؟؟!!! بنده خدا فکر کرده بود مثلا ما عضو هیات متوسلین به حضرت … هستیم و ایشان باید به هیات ما بیایند برای اظهار نظرکارشناسی!!

مقدمه ای بر هیدروپونیک (آب کشت)

اکثر توت فرنگی های غیر فصل که امروزه میل میکنید به روش هیدروپونیک در گلخانه های مدرن تولید میشوند. هیدروپونیک (آب کشت) یعنی حذف خاک درفرآیند تولید گیاه. مزایای این روش حذف آفت های خاک زیست مثل حلزونها، قارچها، نماتد و .. میباشد همچنین امکان کنترل دقیق تر عناصر شیمیایی در اختیار گیاه و کنترل میزان شوری و EC مهیا میشود. در مجموع، سیستم کشت استاندارد تر و قابل مدیریت ترمیگردد و با اعمال مدیریت قوی راندمان تولید بالاتر میرود. معایب آن هم نیاز بیشتربه دقت و مدیریت و کنترل دائمی سیستم و دانش بالاتر و نیروی کار ماهرتر میباشد.یکی از دوستانم که استاد دانشگاه شهید بهشتی است گلخانه ای هیدروپونیک با صرف هزینه گزاف و به متراژ ۳۰۰۰ مترمربع در هشتگرد کرج راه اندازی کرد. میگفت وقتی درزمستان اولین محصول را برداشت کردیم و توت فرنگی در اوج قیمت بود ناگهان بوته ها گلدهی را متوقف کردند و ما کلی ضرر کردیم. بعد از کلی تحقیق متوجه شدیم که کود-آب ما فاقد یک عنصر کمیاب بوده و باعث شد توتها گل ندهند و ما کلی ضرر کردیم. میگفت کلا ۶۰ میلیون تومان توت فروختیم که آنهم هزینه کارگران شد و خودمان از جیب ضررکردیم. خلاصه گلخانه را گذاشته بود برای فروش. هیدروپونیک به روش های مختلف انجام میشود. ساده ترین روش غوطه ور کردن گیاهان آب دوست مثل کاهو در محل آب-کود است.روش دیگر کشت گیاه در لوله های سوراخ دار و پمپاژ محلول اب-کود در ساعاتی از روزاست. روش متداول برای توت فرنگی کاشت توت فرنگی در مخلوط کوکوپیت (الیاف نارگیل) وپرلیت (سنگ متخلخل سبک) و یا لیکا (سنگدانه مصنوعی سبک) است. کود محلول همراه باآب آبیاری توسط لوله ها و سیستم پمپاژ به گلدانها داده میشود و محلول اضافه از زهکش ها جمع آوری میشود و به استخر ذخیره آب برمیگردد. معمولا روزی یکبار آبیاری قطره ای با این محلول آب-کود انجام میشود و متناوبا کود-محلول به آب اضافه میشود.در روزهای آفتابی معمولا کوددهی را انجام میدهند تا راندمان کود افزایش یابد. بعلت رشد بالا در این سیستم و رطوبت بالای محیط و استفاده از کودهای شیمیایی معمولامحصولات هیدروپونیک بی مزه تر ولی درشت تر و خوش آب و رنگ تر از محصولات مزرعه خاکی هستند. امروزه گلخانه های کوچک خانگی هیدروپونیک که مجهز به سیستم کشت و سیستم لوله کشی و پمپاژ سیستم نوردهی مصنوعی هستند برای تولید میوه و سبزی در مقیاس خانگی به بازار آمده اند.