محمد امین گنجه‌ای Archive

احداث باغچه پسته با آبیاری زیرسطحی

الف) آشنایی با آبیاری زیرسطحی

در مقاله ای خواندم که در استرالیا برای آبیاری با آبهای نامتعارف که به آن آبهای خاکستری هم میگویند (آب فاضلاب، آبهای تسویه نشده، آب پساب خروجی سپتیک تانک­های فاضلاب(تانک هایی که فاضلاب را به صورت بی هوازی توسط میکروبها تجزیه و تصفیه میکنند Septic Tank )، آبهای ضدعفونی نشده و …) استفاده از آبیاری زیرسطحی اجباری است. یعنی این آبها حق استفاده سطحی را ندارند که دلیل آن هم روشن است. در صورت استفاده از آبهای نامتعارف در سطح زمین انتشار بیماری ها، انگلها، میکروبها، قارچها، بو و خطرات برای انسان و جانوران رخ میدهد لیکن درصورت استفاده از سیستم های آبیاری زیرسطحی این خطرات وجود نخواهد داشت. میکروارگانیسم های خاک نیز توانایی هضم فاضلاب وآبهای نامتعارف و خاکستری فوق الذکر را بخوبی دارند و ضمنا این آبهای نامتعارف حاوی عناصر ریزمغذی و تقویت کننده خاک هستند و باعث حاصلخیز شدن خاک میشوند.مزایای دیگر این روش، راندمان بالا به دلیل عدم تبخیر و آبرسانی مستقیم به ریشه گیاه و عدم مرطوب بودن سطح و متعاقبا عدم وجود علف در سطح باغ میباشد.

ب) در کشورهای مترقی، آبیاری زیرسطحی در حال متداول شدن است. برای اینکار عمدتا از لوله های پلی اتلین مشبک استفاده میشود. معمولا دور این لوله ها یک غشاء مثل موکت قرار دارد تا خاک و گل داخل لوله را پر نکند. نوع آبیاری هم معمولا ثقلی است. روش دیگر استفاده از لوله های دریپ دار با نازل های مخصوص آبیاری زیرسطحی است. خوشبختانه این لوله ها در ایران تولید میشوند. البته این جنس نازلها مشکلاتی دارد، گل داخل انها میشود و لوله را میگیرد. چون قطر نازل کوچک است. ریشه داخل آن میشود و نازل را مسدود میکند. شرکت های تولید کننده استفاده ازنوعی سم علف کش برای از بین بردن این ریشه ها و همچنین اسیدشویی سالیانه برای رفع گرفتگی لوله را پیشنهاد میکنند. در هر حال راندمان آبیاری زیرسطحی حداقل ۲ برابرراندمان آبیاری قطره ای و ۴ برابر آبیاری سنتی غرقابی است.

ج) تجربیات من مرتبط با آبیاری زیرسطحی

دفعه اول من با بیل مکانیکی یک کانال به عمق سه متر حفاری کردم علت این بود که در زمین مورد نظر ۳ متر لایه رس بسیار سخت و نفوذناپذیر و شورو قلیایی بر روی یک لایه شن و ماسه قرار داشت برای نرم شدن خاک و حصول زهکشی وکاهش شوری این حفاری را انجام دادم و خاک را با افزودن گچ و شن و ماسه که از عمق ترانشه بیرون آوردم و با کود دهی اصلاح کردم. لوله هایی به قطر یک سانتیمتر و طولهای یک و دو و سه متری داخل کانال آویزان کردم و خاکریزی کردم. خاک اصلاح شد ولی آبیاری موفقیت آمیز نبود. موقع خاکریزی لوله ها کج میشدند و بعضا پاره میشدند .ضمنا نیاز به آبیاری با فشار زیاد بود که عملا اجرایی نشد. نوبت بعدی لوله های نمره ۲ را سوراخ کردم و با یک لایه پارچه پوشاندم و در زیر خاک قرار دادم. اینبارموفقیت آمیز بود ولی باز هم مشکلات ورود گل و ریشه به داخل لوله و همین عدم یکنواختی آبیاری ملاحظه شد. ضمنا آب نامتعارف نیز باعث گرفتگی این سوراخ ها میشود. این روش آبیاری هم نیاز به آبیاری تحت فشار دارد. دفعه سوم این بار قصد دارم با نصب لوله های سیمانی مشکل دو روش بالا را حل کنم. ضمنا به دلیل بزرگ بودن سوراخ ها قابلیت آبیاری با آب نامتعارف را هم دارد و نیازی به آبیاری تحت فشار نیست فعلا مراحل ذیل را انجام داده ام.

  1. پخش کود در سطح زمین
  2. شخم زمین برای نرم شدن سطح و اختلاط کود با خاک
  3. کندن کانال به عمق یک متر و طول ۳۵ متر در خطوط هم تراز با عرض ۵۰ سانتیمتر
  4. شیب بندی کف کانال به میزان ۱۰ سانتیمتر در ۳۵ متر طول  (سیب تقریبا ۵/۲ در هزار)

این مقدار شیب بندی برای سهولت جریان آب در لوله و خروج هوا میباشد

ضمنا مقدار گل و لای وارد شده نیز با جریان آب به اخر کانال هدایت میشود که قابل درآوردن باشد.

گام بعدی هم نصب لوله سیمانی و کود دادن و در نهایت پر کردن خاک و کاشت نهال است. ان شاا…

خاطرات من از مسکن مهر

اگر درست به خاطر بیاورم حدود سال ۱۳۸۵ زمزمه ­های مسکن مهرشروع شد. در دانشگاه ما (صنعتی امیرکبیر، پلی تکنیک) انجمن فارغ ­التحصیلان کسانی که تمایل به خرید مسکن مهر داشتند را در جلسه ای گرد هم آوردند. در جلسه، یکی ازدانشجویان گفت این مسکن مهر بصرفه نیست و محل های انتخاب شده دورافتاده است و به قول معروف پرت است. رییس انجمن آقای مهندس مکری که از دوستان مهندسی سعیدی­ کیا  (که از قضا خودش فارغ­التحصیل امیرکبیر است) میگفت وزارتخانه (مسکن و شهرسازی) مشکل تعاونی خوب دارد. تعاونی ها اکثرا ناسالم کار میکنند و از اعضا پول میگیرند و به پیمانکار نمیدهند و ….

ما میخواهیم در ساخت خوب و انجام تعهدات الگو باشیم. من دیدم بین علما اختلاف افتاده، بی خیال مسکن مهر شدم و با اندک پس اندازی که داشتم و قرض و وام ۱۸ میلیونی بانک مسکن و رهن دادن آپارتمان، آپارتمان کوچکی در انتهای اتوبان همت از شرکت تعاونی سپاه خریدم و الحمداله مشکل مسکن ما حل شد. در دانشگاه ما هم جلسات هم اندیشی به جایی نرسید و برای دانشجویان و فارغ التحصیلان مسکن مهری ساخته نشد. اینقدر بحث مشکلات انظباط مالی و بخور بخور و مدیریت غلط در تعاونی ها بالا گرفت که مسکن مهر رویه ای دیگری پیدا کرد. تعاونی ها اعضا را به مسکن وشهرسازی معرفی کردند و آنها شماره حساب میدادند و پول را اعضا میگرفتند این پول همراه با وام ساخت به شرکت های پیمانکارداده میشد و پیمانکاران با نقشه های تیپ،خانه ها را با قیمت مقطوع متری ۲۷۰٫۰۰۰ تومان برای ساختمان های سنتی و ۳۰۰٫۰۰۰تومان برای ساختمانهای صنعتی میساختند. در آن زمان مدیرعامل یک شرکت کوچک پیمانکاری بودم. یک روز یک اکیپ کار چاق کن قرارداد مسکن مهر به دفتر ما آمدند.میگفتند ۱۰۰۰ واحد آماده واگذاری داریم، مترمربعی ۷۰٫۰۰۰ تومان هم خودمان کمیسیون میگیریم تا شما را تائید صلاحیت کنیم. ۲۵ درصد هم پیش پرداخت همان اول انعقاد قرارداد با سفته و بدون ضمانت نامه به پیمانکار پرداخت میکنیم. با توجه به اینکه مساحت هر واحد مسکن مهر با مشاعات حدود ۱۰۰ مترمربع است و ۱۰۰٫۰۰۰=۱۰۰۰*۱۰۰۰مترمربع در مترمربعی ۷۰٫۰۰۰ تومان کمیسیون (بخوانید رشوه) آنها میشد  7میلیارد تومان ۷٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰=۷۰٫۰۰۰*۱۰۰٫۰۰۰ من تا آن موقع نه همچین رشوه ای دیده بودم و نه شنیده بودم!!!! در ضمن مطمئن بودم که با متری  200.000 تومان نمیشود خانه ساخت. جلسه را به هم زدم و گفتم انجام نمیدهم. از آن روز هم اسم مسکن مهر را گذاشتم مسکن د…دی.

حقیقت آنست که پیمانکار در بعضی از پروژه ها  باید با قیمت مقطوع (بدون افزایش قیمت در تورم ها) و با کلی رشوه در اول کار، پروژه را میگرفت. بعد هم چون قیمت ها با تورم بالا میرفت و قیمت پیمانکار ثابت بود برایش نمی صرفید. مجبور بود از کیفیت و کمیت کار بزند که نتیجه میشد واحد بی کیفیت و بی هویتی به نام مسکن مهر.

اول که قیمت ها ثابت بود مسکن مهرهای زیادی به این روش ساخته شد. برای سرعت دادن به کار!! نظارت را از نظام مهندسی گرفتند و به بنیادمسکن  سپردند. آنها با تعداد کارمند ومهندس ثابت با انبوهی پروژه مواجه شدند که باعث عدم نظارت کافی بر پروژه ها شد وهمین مساله هم مزید بر علت شد تا محصول نهایی بی کیفیت شود.

از حدود سال ۹۰ تورم قیمت ها به دلیل گران شدن دلار شروع شد. پروژه های مسکن مهر بدلیل ثابت بودن قیمت، یکی یکی با مشکل مواجه شدند. بعضی ها به بهانه های مختلف از متقاضیان پول بابت محوطه سازی یا کف سازی یا درب وآسانسور و مابه التفاوت قیمت نهایی گرفتند و به هر حال پروژه ر اتمام کردند. شنیدم در مسکن مهر پردیس مدیرعامل یک شرکت پیمانکاری که دیده بود ورشکست شده است، خودش را از بالای ساختمان پایین پرت کرد. یکی از آشنایان  که پیمانکار یک پروژه مسکن مهر در ماهدشت کرج بود هم ورشکست شد و تا الان پروژه را نتوانسته تکیمل کند و تحویل دهد. یکی ازاقوام من از یک شرکت تعاونی که پیمانکارش کیمیا آفرینان پاسارگاد (مدیرعامل، مهندس خرم پسر وزیر سابق) بود یک آپارتمان در سال ۱۳۸۸ خرید. اخیرا تماس گرفتند که برای تحویل ۸ میلیون هم برای محوطه سازی و مابه التفاوت کفپوش سرامیک با سیمان !!میخواهند. برای بازدید رفتم. دیدم پیشرفت پروژه ۸۰ درصد است ولی میگویند ۲ ماهه تحویل میدهیم. گفتم شما در طول ۹ سال ۸۰ درصد پیشرفت داشتید یعنی کمتر از سالی ۱۰درصد اگر با همین سرعت پیش بروید ۳ سال دیگر تمام میشود و نه ۲ ماه دیگر.

مسکن مهر با همه کم و کاستی هایش خیلی ها را خانه دار کرد به خصوص کسانی که شانس آوردند و پیمانکارشان شرکت های معتبر بود.

یکی از شرکت های موفق پیمانکار شرکت ترکیه ای کوزو است(شایع بود که مدیرعاملش پسرخاله رجب طیب اردوغان است) که در شهرک پرند (جاده ساوه) میساخت. آنها قیمت به دلار از دولت پول میگرفتند و نوسانات ارز تاثیری بر آنهانداشت. کیفیت ساختشان هم خوب بود و سرعتشان هم بالا بود از قالب تونلی و سیستم سازه ای دیوار و سقف بتنی یکپارچه که مقاوم در برابر زلزله است، استفاده میکردند.خلاصه آنها واحدها را سریع و به موقع و با کیفیت ساختند و تحویل خلق اله دادند.یکی از این شرکت های معتبر داخلی هم کیسون بود که البته قراردادشان به ریال بود ودر آخر متضرر شدند ولی سری اول را خوب و سریع و با کیفیت ساختند و تحویل دادندهمین شرکت کیسون در ونزوئلا چندین هزار واحد آپارتمان را خیلی سریع ساخت و در زمان هوگو چاوز تحویل داد ولی در ایران به دلیل تورم بالا و مقطوع بودن قیمت، به مشکل شدید خوردند.

اصولا وقتی در کشور، تورم های موجی وحشتناک وجود دارد پیمانکاران باید از قراردادهای قیمت ثابت دوری کنند وگرنه که با مشکلات حاد، هم خودشان هم کارفرما و هم بهره بردار دچار مشکلات زیادی میشوند.

شکایت های انتظامی بی نتیجه از کارشناسان رسمی دادگستری

شکایت از کارشناسان رسمی دادگستری بسیار باب شده است. یک دلیلش این است که هزینه دادرسی ندارد. مثل شکوائیه به دادگستری هزینه نقش تمبر،هزینه دادرسی، حق ­الزحمه کارشناسی و … ندارد. وکیل هم نمیخواهد. اصلا لازم نیست شاکی در پرونده سمت داشته باشد(یعنی یکی از طرفین پرونده باشد) به صرف یک گزارش،عیله کارشناس تشکیل پرونده انجام میشود. بیشتر شکایت ها جنبه وقت گذرانی و یا حالگیری دارد. واقعیت این است که وقتی کارشناس در یک دعوی نظر میدهد، نظرش به نفع یکی از طرفین و به ضرر دیگری خواهد بود.  شخص متضرر معمولا به تحریک اطرافیان یا وکیلش و …. به زعم خودش برای احقاق حق خودش و یا حال گیری از کارشناسی که طرف حق را گرفته برای شکایت اقدام میکند. البته بعضی وقتها هم کارشناسان به سهو یا احیانا عمدا ممکن است نظریه خلاف واقع داده باشند. ولی در اکثر قریب به اتفاق پرونده ها الحمداله اینگونه نیست و نظریه کارشناس صحیح است.

به هر صورت، دادیار انتظامی در حضور طرفین مدارک و مستندات و اظهاراتشان را اخذ میکند و در صورت نیاز پرونده را به کمیته تخصصی ارجاع میدهد ونظر آنها را جویا میشود. در این مرحله یا قرار منع تعقیب صادر میشود و یا کیفرخواست صادر میشود و برای رسیدگی به دادگاه انتظامی ارسال میشود و در نهایت رای انتظام یبه سود یا ضرر کارشناس صادر میشود. این رای هم قابلیت تجدیدنظر خواهی را دارد.محکومیت های انتظامی دارای ۷ مرتبه است. از توبیخ و درج در پرونده شروع میشود ومرتبه ۷ آن نیز ابطال دائم پروانه کارشناسی رسمی است.

نکته اینجاست که در هر صورت، حتی در صورت ابطال دائم پروانه کارشناسی باز هم چیزی عاید شاکی نمیشود و در رای و نظر کارشناس و حکم دادگاه رسیدگی کننده دعوی هم تغییری ایجاد نمیشود. شاید فقط بتوان گفت که اگر واقعا کارشناس خطا کرده بوده است، دل شاکی خنک میشود و کارشناس نیز توبیخ میشود و یا برای مدتی یا برای همیشه قادر به ارائه نظریه کارشناسی نخواهد بود. در واقع راه مفید برای کسی که احساس میکند در نظریه کارشناسی ارائه شده در حقش اجحاف شده درخواست ارجاع پرونده به مرحله بالاتر کارشناسی (هیات سه نفره یا هیات ۵ نفره)میباشد.

اخیرا یکی از همین شکات هم از هیات سه نفره ای که من عضوهیات بودم شکایت نمود. پرونده موضوع تخلیه یک زمین بود، متصرف که نظر هیات سه نفره را به ضرر خود میدید علیرغم اینکه در دادگاه اجرای احکام به نظر هیات سه نفره در وقت مقرر علیرغم ابلاغ به وی اعتراض نکرده بود، بعد از یکسال آمد و به دادگاه انتظامی از ما شکایت کرد. هیچ سند و مدرکی هم ارائه نداد. فقط یک سری ادعا بدون مستندات را بصورت دستی و تایپ نکرده تحویل داده بود. وقتی پرونده را برای اظهارنظر به کمیته۵نفره فرستادند، بنده خدا فکر میکرد که به هیات کارشناسی ۵ نفره فرستادند. خوشحال بود که با وجود آنکه اعتراض به نظریه هیات سه نفره نکرده و هزینه اولیه را واریزنکرده، پرونده در هیات ۵ نفره رسیدگی خواهد شد! وقتی فهمید که وظیفه کمیته پنج نفره رسیدگی به نحوه عملکرد ماست و قرار نیست نظریه جدیدی صادر شود خیلی حالش گرفته شد. ظاهرا به او اطلاعات غلط داده بودند و بیهوده در عین حال که ذیحق هم نبود امیدوارش کرده بودند.

در پرونده دیگری که همین اواخر به من ارجاع شده بود و دعوای دو برادر در خصوص بازسازی یک ساختمان بود.

یکی از طرفین میگفت قرار بوده من بازسازی کنم و دیگری میگفت که نه قرار بوده ایشان ملک من را تخریب کند و از اول بسازد و چون فنی نساخته باید خسارت عدم استحکام بنا بدهد. من دیدم سازه قدیمی تخریب نشده است و فقط به صورت غیرفنی تقویت شده است و بعد از آن ساختمان بازسازی شده است. در دادگاه حل اختلاف کارشناس نظریه داده بود که ساختمان غیر فنی ساخته شده است و سازنده باید خسارت بدهد.با کارشناسی که در شورای حل اختلاف نظریه داده بود صحبت کردم. بر اساس یک سری موارد موهوم به این نتیجه رسیده بود و بعد از چند پرسش من گیج شد و به اصطلاح کم آورد! خلاصه دیدم که بین نظر من و ایشان اختلاف زیادی وجود دارد و نظریه خودم راارائه کردم که البته با نظر کارشناسی قبلی بسیار متفاوت بود.

 اتفاقا مالک براساس نظریه ایشان احساس میکرد نظریه من بر خلاف حق ایشان است. با من تماس گرفت وگفت شکایت میکنم. به وی گفتم از نظر من با توجه به شواهد و مدارک هدف کار بازسازی ساختمان بوده و نه تخریب و نوسازی. (اصلا با توجه به شواهد و مدارک امکان تخریب ملک وجود نداشته و اگر مالک این را میدانسته که پس الان دروغ میگوید و اگرنمیدانسته در قانون شهرداری ماده ۱۰۰ سال ۱۳۳۴ ذکر شده که مالک موظف است قبل ازساخت و ساز به شهرداری مراجعه کرده و نقشه های اجرایی ارائه کند. پس از بررسی شهرداری جواز ساخت و ساز صادر میکند. ضمنا نداستن قانون حقی برای کسی ایجادنمیکند. و وی وظیفه داشته قبل از شروع کار و بستن قرارداد از روند کار اطلاع دقیق پیدا کند. ) پس خسارتی بابت عدم استحکام بنا به وی تعلق نمیگیرد. گفتم اگر میتواند، در دادگاه ثابت کند که هدف تخریب و نوسازی بوده و در ادامه دادگاه از من درخواست نظریه تکمیلی خواهد کرد. و یا به رای من اعتراض کن و درخواست ارجاع پرونده به هیات سه نفره کن. قبول نمیکند و میگوید شما باید به دادگاه نامه بدهی و نظرت را تغییربدهی. میگویم من قانونا حق همچین کاری را ندارم باید دادگاه از من بخواهد. یا نمیفهمید یا خودش را به نفهمی میزد. گفت شکایت میکنم.

گفتم وظیفه قانونی من این بوده که نظرم را بر اساس حق وعدالت بنویسم و به دادگاه ارائه کنم که همین کار را هم کردم. در نهایت هم توکل به خدا کردم و از شر آدمهایی به ظاهر متشرع که بیشتر از حق خودشان میخواهند به خداپناه بردم و میبرم.

آنکس که حساب پاک است از محاسبه چه باک است…

بازدید کارشناسی برای وثیقه زندانی

امروز برای بازدید کارشناسی مورد وثیقه برای مرخصی یک زندانی به ملکی در خیابان سهروردی جنوبی رفتم. پدر زندانی آمده بود و نامه زندان خطاب به من و مدارک ملک را آورده بود. یک واسطه با ظاهر کارچاق­ کن هم همراهش آورده بود. گفتم برویم داخل ملک را ببینیم. گفتند نه برویم چای بخوریم. گفتم چای و نهار و … را صرف کرده ­ام، برویم داخل ملک را ببینیم. گفتند مالک آپارتمان فعلا نیست وشما بازدید را از بیرون انجام بده. گفتم خیر. بدون بازدید داخل امکان تحریر نظریه وجود ندارد. آقای کارچاق کن گفت من از اداره تعزیرات حکومتی هستم. ریشی هم گذاشته بود و ظاهر علیه السلامی هم درست کرده بود. اصرار داشت که با استناد به بازدید ازبیرون نظریه ارائه دهم. پافشاری کردم و گفتم بازدید داخل الزامی است. بالاخره قبول کردند و گفتند با مالک برای بازدید داخل هماهنگ میکنیم و اطلاع میدهیم. کمی تحقیقات محلی هم انجام دادم و برگشتم.

بازدید از داخل خط قرمز من است. تا برایم احراز شود که مالک متصرف ملک است و در ضمن ابعاد و موقعیت ملک را با سند کنترل کنم و مشخصات متریال مصرفی و ایرادات احتمالی را ببینم. در غیر اینصورت از کارشناسی معذوریت خواهم خواست.

البته سند هم مشکل داشت و در رهن بانک بود. هر چند نامه ای مبنی بر تسویه حساب داشتند ولی هنوز در دفترخانه فک رهن انجام نشده بود. با همه این شرایط انتظار داشتند ملک با قیمت بالایی هم کارشناسی شود.

خلاصه دیدم کارشان همه جوره میلنگد. صراحتا موضوع را گفتم و خداحافظی کردم.

این را نوشتم تا موجب آگاهی همکاران کم تجربه تر گردد. گول ظاهر افراد و سمت های موهومی ایشان را نخورند و محکم و مستدل عمل کنند. 

بازدید از یک کارگاه صنعتی

امروز به قرچک ورامین رفتم برای بازدید مجدد کارگاه هواکش سازی.  پسر صاحب کارگاه همراهم آمد. آنجا کارگران بدلیل نگرفتن حقوق معوقه واختلافات مالی با پسر کارفرما درگیر شدند و فحاشی میکردند و حتی کار به ضرب و شتم هم کشیده شد.

نمیدانم چه بلایی سر این کشور آمده که به قول بازاری ها، هیچکاری صرف نمیکند! یکی یکی کارگاه ها و کارخانه های تولیدی و حتی شرکت های خدماتی و یا پیمانکاری با هزاران مشکل و بدهی تعطیل میشوند.

این کارگاه هواکش سازی حدود ۵۰ سال قدمت داشت. پسر صاحبکارخانه که همراهم بود تعریف میکرد که پدرم آدم خودساخته ای است. از رانندگی تاکسی شروع کرده بوده و بعد در کارگاهی به عنوان کارگر استخدام شده و بعد کارگاه را اجاره کرده و توسعه داده تا  به این مرحله رسیده. الان پیر شده و بیماری قند دارد و توان کار کردن ندارد. من مانده ام و مشکلات کمبود نقدینگی و …. کارگر خودمان که زمین موروثی در شهرستان داشت آنرا فروخت وپولش را به ما نزول داد و حالا باید نصف کارخانه را بفروشیم و به او بدهیم!

دنبال شریک سرمایه گذار بود برای فروش نصف کارخانه تا بتواند پول چکهای برگشتی و حقوق پرسنل و سرمایه در گردش را تامین کند.

بنظرم پسر موجه و کاربلد و پرحوصله ای آمد. برایش آرزوی موفقیت کردم و دلداریش دادم. ولی با وضعیت فعلی کشور امید چندانی برای موفقیتش نداشتم.

البته ناگفته نماند که بطور کلی فرهنگ کار در کشور ما پایین است. کارگر، کارفرما را بصورت عنصری زالوصفت میبند که خون کارگر را در شیشه میکند تا بتواند از او بهره کشی کند.

کارفرما هم کارگر را به چشم شخصی که فقط حقوق میگیرد و فایده ای ندارد میبیند.

باید توجه داشت که کارگر و کارفرما هر دو چرخ دنده های تولید هستند و مکمل یکدیگر.

همه بر سر یک سفره نشسته اند و اگر هر کدام سفره را به سمت خود بکشد روزی سفره پاره خواهد شد و میشود همین چیزی که الان میبینیم . کارگرانی بیکار و کارفرمایانی بدهکار و ورشکسته.

در این شرایط دولت باید نفت بفروشد و پول کارمندانش راتامین کند و بقیه هم صرفا شده اند خدمات رسان به کارمندانی که از نفت حقوق میگیرند. این است خلاصه وضعیت اقتصادی ایران. نه تولیدی هست و نه نوآوری و نه پیشرفتی.

البته که دلالها و کارچاق کن ها وضع خوبی دارند.

به هر حال نظریه را تکمیل کردم و تحویل دادگاه دادم و پرونده دیگری را مطالعه و بازدید کردم. موضوع آن ارزیابی ملک تجاری مسکونی بود.

در بازگشت به تهران با وکیل پرونده صحبت میکردیم. میگفت آقای انصاری از غولهای سرمایه گذار در ایران است. مالک بانک تات (بانک آینده) و درپرونده ایران مال روزانه سی میلیارد تومان سرمایه گذاری میکند. امروز پیروز حناچی شهردار جدید تهران میگفت هزینه تهران روزانه ۲۵ میلیارد تومان است.

از قول شریک سابق آقای انصاری میگفتند که بهترین شغل نان خشکی است چون مالیات نمیدهد!!! واقعا سیستم مالیاتی فشل است و بسیار استرس زا و ضداشتغال است.

تعدی و تفریط در عین مستاجره

امروز روز وفات امام رضا (ع) و آخرین روز ماه صفر است. درمنزل هستم و با تلگرام کشتی میگیرم و سعی میکنم بروزش کنم. با همکاران کارشناسی گروه های مختلفی در تلگرام داریم که در مورد پرونده ها یا  موضوعات کلی بحث و گفتگو میکنیم. بعضی اوقات که بحث بالا میگیرد تماس تلفنی برقرار میکنیم و بحث را تلفنی ادامه میدهیم و گاهی اوقات تلفنی سعی میکنیم سوء تفاهم ها و کدورت های پیش آمده را برطرف کنیم.

بحث مفصلی که امروز داشتیم بر سر یک مغازه بود. با موضوع تعدی و تفریط. طبق قانون روابط موجر و مستاجر،مستاجر حق تعدی و تفریط  (تعدی: توسعه بناو تجاوز از حریم خود و آسیب رساندن به بنا یا کوتاهی در ازاله زباله و عدم برفروبی) در عین مستاجره (ملک مورد اجاره) را ندارد. در صورت اثبات تعدی و تفریط دادگاه حکم به خلع ید و تخلیه مستاجر میدهد.

موضوع ارجاع شده یک مغازه است که سرقفلی اش در سال ۱۳۶۸ به مستاجر واگذار شده. مستاجر مدتی بعد داخل مغازه و در داخل فضای مورد اجاره بالکن (نیم طبقه داخلی) اضافه کرده است. همکاران میگویند بنا را توسعه داده است من میگویم خیر. داخل فضای مورد اجاره است و برای استفاده بهتر احداث گردیده است. میگویند ساخت آن باعث بیشتر شدن بار وارده بر ساختمان شده، میگویم چون ساختمان یک طبقه اسکلت فلزی است نیم طبقه تاثیری عمده بر آن ندارد و اسکلت فلزی به راحتی قابل تقویت است. ضمنا مالک بالای این مغازه ملک دیگری ندارد که باعث ضعیفتر شدن ملک بشود. تازه بیائید سازه را تحلیل کنید و ثابت کنید که وضعیت بدتر شده است. (چون علیرغم گفته ایشان، بدلیل کم شدن ارتفاع ستون و کم شدن طول لاغری ستون، ظرفیت باربری ستون هم به شدت افزایش یافته است.) یا بیائید تست بارگذاری کنید. که بایدکیسه های گچ بگذاریم روی بام ببینیم بارهای زنده معادل برف و … را تحمل میکند یاخیر؟

می فرمایند در ساختمان ستون کوتاه ایجاد شده و چون بار زلزله به نسبت سختی ستونها توزیع میشود به این ستونها بار بیشتری اعمال میشود وخراب میشوند. میگویم سازه موجود فنی نیست و تحلیل هم نشده است و رفتارش هم مشخص نیست و اصولا برای زلزله طراحی و ساخته نشده است که حالا بگوئیم رفتارش بدترمیشود.

اصولا رفتاری ندارد!!! در زلزله منجیل و رودبار دهانه های این نوع طاق های ضربی باز شدند و همه سقف آوار شد روی زمین و ملت کشته شدند.اتفاقا سازه هم سالم ماند. انگار از زیر بار شانه خالی کرد. حالا ستون کوتاه بشود یا نشود در رفتار زلزله تغییری ایجاد نمیشود یا حداقل اینکه قابل پیش بینی نیست.

خلاصه تصمیم گرفتیم شرح ماوقع را در نظریه بنویسیم و وضع موجود را از نظر فنی به قاضی توضیح بدهیم تا خودش تصمیم بگیرد. البته به نظر من تعدی و تفریط که مستاجر مستحق این باشد که بعد از دریافت سرقفلی (حق کسب و پیشه)ملک را دو دستی تقدیم مالک کند و برود، اتفاق نیفتاده و انصافا عادلانه هم نیست.

امروز به باغچه منزل سرکشی کردم و بعد نظریه های کارشناسی که تایپ شده بود را غلط گیری و اصلاح کردم تا آماده امضاء نهایی و تحویل شود.

پروژه های کارشناسی نیمه تمام را کنترل و پیگیری کردم که حدود سه ساعتی زمان برد. واقعا اگر کار کارشناسی بخواهد دقیق و با وسواس انجام شود بسیار وقت گیر است و حوصله زیادی میخواهد. من به افراد بی حوصله و عجول اصلا کارشناس رسمی شدن را توصیه نمیکنم چون کار بی دقت و بی کیفیت تحویل دادگاه میدهند که باعث تضییع حقوق طرفین پرونده و اطاله دادرسی و گرفتار شدن خودشان در دادگاههای انتظامی و شکایت طرفین میشوند.

یک روز پر مشغله

امروز برای مطالعه چند پرونده و بازدید از چند ملک به قرچک ورامین رفتم. اتوبان امام علی اول صبح هم شلوغ بود و راه یکساعته را یک ساعته ونیمه رفتم. در دادگاه پرونده ها را مطالعه کردم و بعد به بازدید رفتم و باز سعی کردم قبل از شلوغ شدن جاده به تهران برگردم. ولی باز هم به ترافیک عصرگاهی خوردم و اینبار دو ساعت در راه بودم. منزل که رسیدم خسته و گرسنه بودم.  نهار خوردم و بعد از نهار هم انار مفصلی خوردم که فشارم افتاد و روی زمین خوابم برد. بعد از خواب سرحال و قبراق شدم و فعلا مشغول نوشتن این متن هستم.

امروز با یک مالک زمین که سند تک برگی هم دارد برای بازدید کارشناسی رفتیم. خودش جای زمنیش را نمیدانست. شهرکی اطراف پوئینک رفتیم و درختی کنهسال را نشان داد و گفت زمین ما یا اینطرف این درخت است یا آن طرفش!!!! وقتی خریدیم فروشنده اینطور نشان داد.

گفتم حکایت تو حکایت ملانصرالدین است که اندوخته اش را در زمینی چال کرد که ابری بالای سرش نشانه اش بود.!!

خلاصه، مجبور شدیم هم پرونده ای اش را صدا کنیم و او زمین را نشان داد. پیرمرد سالخورده ای بود. میگفت این زمینها در قدیم اصلا قیمت نداشت. شاطر نانوایی من با همسرش دعوایش شده بود. من خواستم آشتی شان بدهم این زمین را به همسر شاطر هدیه دادم تا شاد شود. همان زمین به مساحت ۱۷۲/۵ مترمربع الان حدود ۱۳۰میلیون تومان قیمت دارد و با کلاهبرداری به چند نفر هم فروخته شده است.

در حال حاضر به این زمین ها سه طبقه روی پیلوت جواز میدهند و خانه های خوبی هم در آنجا ساخته شده است. خودم هم وسوسه شدم برای ایام بازنشستگی آنجا زندگی کنم، دور از مرکز تهران و شلوغی هایش ولی در عین حال با امکانات استان تهران.

در بازدید دیگری، خواهان پرونده که چک از یک کارخانه دارداشت زمین کارخانه را بازداشت کرده بود و برای ارزیابی اصرار داشت که بازدید ازبیرون انجام پذیرد. برایش توضیح دادم که اینکار با روح کارشناسی در تضاد است و من چنین کاری انجام نخواهم داد. وظیفه کارشناس ارزیابی دقیق ملک است و این امر فقط درصورتی محقق میشود که بازدید کامل و جامعی از ملک داشته باشیم. در ضمن برای کارشناس محرز نمیشود که چه کسی متصرف و استفاده کننده از آن ملک است.

دیشب دکتر افشین.ف از دوستان بسیار خوبم که بسیار برایش احترام قائلم منزل ما آمد. رتبه ۸۰ رشته ریاضی فیزیک سال ۱۳۷۴ منطقه یک از تبریزاست. مهندس عمران دانشگاه شریف، فوق لیسانس و دکترا از دانشگاه صنعتی امیرکبیر وپسا دکترا از استرالیا گرفته است. به مباحث finance بسیار علاقمنداست و بسیار انسان شریف و زحمت کشی است و الحمدا… موفق است. در کنار تدریس دردانشگاه، کارشناس رسمی نیز هست و اخیرا برای کارشناسی یک پرونده هیات سه نفره به گنبد کاووس رفته بودیم. برای امضاء نظریه آمده بود و نیم ساعتی با هم گپ زدیم و ازخاطرات گذشته و برنامه های آینده صحبت کردیم. با اشتیاق تشویقم میکرد با هم حقوق بخوانیم و وکیل شویم. از این همه انرژی و پرتلاشی او تعجب کردم. البته همیشه پرتلاش و کوشا و پرانرژی است.

به او گفتم من ۴۰ سال مثل تو ترکی زندگی کرده ام. (من ۲۵درصد ژن ترک دارم و اصالتا از ترک های مهاجر گنجه آذربایجان هستیم.) حالا میخواهم۴۰ سال آینده را مثل رشتی ها زندگی کنم. (۲۵ درصد ژن رشتی دارم.) کمتر کار کنم وبیشتر فکر کنم وبنویسم و بخوانم و به هابی هایم برسم. کارهایی را انجام دهم که دوست دارم، مثل کارشناسی رسمی، کشاورزی، اسب سواری، انجام کارهای تحقیقی و ….