شکایت از کارشناسان رسمی دادگستری بسیار باب شده است. یک دلیلش این است که هزینه دادرسی ندارد. مثل شکوائیه به دادگستری هزینه نقش تمبر،هزینه دادرسی، حق الزحمه کارشناسی و … ندارد. وکیل هم نمیخواهد. اصلا لازم نیست شاکی در پرونده سمت داشته باشد(یعنی یکی از طرفین پرونده باشد) به صرف یک گزارش،عیله کارشناس تشکیل پرونده انجام میشود. بیشتر شکایت ها جنبه وقت گذرانی و یا حالگیری دارد. واقعیت این است که وقتی کارشناس در یک دعوی نظر میدهد، نظرش به نفع یکی از طرفین و به ضرر دیگری خواهد بود. شخص متضرر معمولا به تحریک اطرافیان یا وکیلش و …. به زعم خودش برای احقاق حق خودش و یا حال گیری از کارشناسی که طرف حق را گرفته برای شکایت اقدام میکند. البته بعضی وقتها هم کارشناسان به سهو یا احیانا عمدا ممکن است نظریه خلاف واقع داده باشند. ولی در اکثر قریب به اتفاق پرونده ها الحمداله اینگونه نیست و نظریه کارشناس صحیح است.
به هر صورت، دادیار انتظامی در حضور طرفین مدارک و مستندات و اظهاراتشان را اخذ میکند و در صورت نیاز پرونده را به کمیته تخصصی ارجاع میدهد ونظر آنها را جویا میشود. در این مرحله یا قرار منع تعقیب صادر میشود و یا کیفرخواست صادر میشود و برای رسیدگی به دادگاه انتظامی ارسال میشود و در نهایت رای انتظام یبه سود یا ضرر کارشناس صادر میشود. این رای هم قابلیت تجدیدنظر خواهی را دارد.محکومیت های انتظامی دارای ۷ مرتبه است. از توبیخ و درج در پرونده شروع میشود ومرتبه ۷ آن نیز ابطال دائم پروانه کارشناسی رسمی است.
نکته اینجاست که در هر صورت، حتی در صورت ابطال دائم پروانه کارشناسی باز هم چیزی عاید شاکی نمیشود و در رای و نظر کارشناس و حکم دادگاه رسیدگی کننده دعوی هم تغییری ایجاد نمیشود. شاید فقط بتوان گفت که اگر واقعا کارشناس خطا کرده بوده است، دل شاکی خنک میشود و کارشناس نیز توبیخ میشود و یا برای مدتی یا برای همیشه قادر به ارائه نظریه کارشناسی نخواهد بود. در واقع راه مفید برای کسی که احساس میکند در نظریه کارشناسی ارائه شده در حقش اجحاف شده درخواست ارجاع پرونده به مرحله بالاتر کارشناسی (هیات سه نفره یا هیات ۵ نفره)میباشد.
اخیرا یکی از همین شکات هم از هیات سه نفره ای که من عضوهیات بودم شکایت نمود. پرونده موضوع تخلیه یک زمین بود، متصرف که نظر هیات سه نفره را به ضرر خود میدید علیرغم اینکه در دادگاه اجرای احکام به نظر هیات سه نفره در وقت مقرر علیرغم ابلاغ به وی اعتراض نکرده بود، بعد از یکسال آمد و به دادگاه انتظامی از ما شکایت کرد. هیچ سند و مدرکی هم ارائه نداد. فقط یک سری ادعا بدون مستندات را بصورت دستی و تایپ نکرده تحویل داده بود. وقتی پرونده را برای اظهارنظر به کمیته۵نفره فرستادند، بنده خدا فکر میکرد که به هیات کارشناسی ۵ نفره فرستادند. خوشحال بود که با وجود آنکه اعتراض به نظریه هیات سه نفره نکرده و هزینه اولیه را واریزنکرده، پرونده در هیات ۵ نفره رسیدگی خواهد شد! وقتی فهمید که وظیفه کمیته پنج نفره رسیدگی به نحوه عملکرد ماست و قرار نیست نظریه جدیدی صادر شود خیلی حالش گرفته شد. ظاهرا به او اطلاعات غلط داده بودند و بیهوده در عین حال که ذیحق هم نبود امیدوارش کرده بودند.
در پرونده دیگری که همین اواخر به من ارجاع شده بود و دعوای دو برادر در خصوص بازسازی یک ساختمان بود.
یکی از طرفین میگفت قرار بوده من بازسازی کنم و دیگری میگفت که نه قرار بوده ایشان ملک من را تخریب کند و از اول بسازد و چون فنی نساخته باید خسارت عدم استحکام بنا بدهد. من دیدم سازه قدیمی تخریب نشده است و فقط به صورت غیرفنی تقویت شده است و بعد از آن ساختمان بازسازی شده است. در دادگاه حل اختلاف کارشناس نظریه داده بود که ساختمان غیر فنی ساخته شده است و سازنده باید خسارت بدهد.با کارشناسی که در شورای حل اختلاف نظریه داده بود صحبت کردم. بر اساس یک سری موارد موهوم به این نتیجه رسیده بود و بعد از چند پرسش من گیج شد و به اصطلاح کم آورد! خلاصه دیدم که بین نظر من و ایشان اختلاف زیادی وجود دارد و نظریه خودم راارائه کردم که البته با نظر کارشناسی قبلی بسیار متفاوت بود.
اتفاقا مالک براساس نظریه ایشان احساس میکرد نظریه من بر خلاف حق ایشان است. با من تماس گرفت وگفت شکایت میکنم. به وی گفتم از نظر من با توجه به شواهد و مدارک هدف کار بازسازی ساختمان بوده و نه تخریب و نوسازی. (اصلا با توجه به شواهد و مدارک امکان تخریب ملک وجود نداشته و اگر مالک این را میدانسته که پس الان دروغ میگوید و اگرنمیدانسته در قانون شهرداری ماده ۱۰۰ سال ۱۳۳۴ ذکر شده که مالک موظف است قبل ازساخت و ساز به شهرداری مراجعه کرده و نقشه های اجرایی ارائه کند. پس از بررسی شهرداری جواز ساخت و ساز صادر میکند. ضمنا نداستن قانون حقی برای کسی ایجادنمیکند. و وی وظیفه داشته قبل از شروع کار و بستن قرارداد از روند کار اطلاع دقیق پیدا کند. ) پس خسارتی بابت عدم استحکام بنا به وی تعلق نمیگیرد. گفتم اگر میتواند، در دادگاه ثابت کند که هدف تخریب و نوسازی بوده و در ادامه دادگاه از من درخواست نظریه تکمیلی خواهد کرد. و یا به رای من اعتراض کن و درخواست ارجاع پرونده به هیات سه نفره کن. قبول نمیکند و میگوید شما باید به دادگاه نامه بدهی و نظرت را تغییربدهی. میگویم من قانونا حق همچین کاری را ندارم باید دادگاه از من بخواهد. یا نمیفهمید یا خودش را به نفهمی میزد. گفت شکایت میکنم.
گفتم وظیفه قانونی من این بوده که نظرم را بر اساس حق وعدالت بنویسم و به دادگاه ارائه کنم که همین کار را هم کردم. در نهایت هم توکل به خدا کردم و از شر آدمهایی به ظاهر متشرع که بیشتر از حق خودشان میخواهند به خداپناه بردم و میبرم.
آنکس که حساب پاک است از محاسبه چه باک است…