درسی نو از گلستان سعدی

قرنطینه به دلیل کرونا و تعطیلی مدارس فرصتی خوب برای دورهمی خانواده است. پسرم الان دوم دبیرستان سابق و کلاس دهم فعلی است. وقتی با او در مورد ادبیات و دروس مدرسه صحبت میکنم خودم را در آئینه پسرم در ۲۸ سال پیش میبینم. من متولد ۵۵ و پسرم متولد ۸۳ و اختلاف سنی مان دقیقا ۲۸ سال است.

خودم را که با پسرم مقایسه میکنم متوجه تفاوت نگرشها، دیدگاهها و لایف استایل نسل خودم و نسل بعد از خودم میشوم. تو گویی نسل جدید از مریخ آمده اند. نسل ما نسل ادبیات، مطالعه، فوتبال در زمین خاکی، دورهمی های با دوستان و فامیل بود. نسل اینها نسل هوشمندتری است که با لپ تاپ و گیم و فیلم های هالیوودی و تقریبا مطلقا بدون مطالعه غیردرسی است.

 این روزها که قرنطینه هستیم و آرش هم تعطیل است هر روز دو صفحه گلستان سعدی با هم میخوانیم. اخیرا گلستان سعدی با گردآوری محمدعلی فروغی (دیماه ۱۳۱۶) چاپ انتشارات سالار الموتی با فونت چاپی و دارای زیر و زبر (سجاوندی) را خریده­ ام. سعدی در دیباچه گلستان میگوید:

در حسن معاشرت و آداب محاورت ، در لباسی که متکلمان را به کار آید و مترسلان را بلاغت بیفزاید.

خلاصه برای اینکه بلاغت آقازاده­ مان افزوده شود و هم فارسی و هم عربی­ اش بهتر شود و هم با ادبیات قدیم آشنا شود و هم با معارف دینی با سبقه درویشانه و اشراقی سعدی مانوس شود، شبی دو صفحه گلستان با هم میخوانیم و تفسیر و ترجمه میکنیم. در این مدت کم تاثیرات زیادی بر روی پسرم گذاشته و خواندنش روان شده و با مفاهیم فوق­ الذکر و نوع نگارش سعدی آشنا شده است. امروز شعری از سعدی را خواندیم که دقیقا خودم ۲۸ سال پیش از معلم دینی مان آقای گازرانی شنیده بودم که تاثیر بسیاری روی من گذاشته بود و تاثیرش تاکنون نیز باقی است.

گلستان باب دوم در اخلاق درویشان حکایت ۳۸

صاحبدلی به مدرسه آمد ز خانقاه                                                          بشکست عهد صحبت اهل طریق را

گفتم میان عالم و عابد چه فرق بود                                                     تا اختیار کردی از آن این فریق را

گفت آن گلیم خویش به در میبرد زموج                                                واین جهد میکند که بگیرد غریق را

توجه کنید که کسی که نجات غریق است در قدم اول خود نجات یافته است و حال قصد نجات شخص دیگری را دارد. پس یک پله بالاتر از کسی است که در حال تلاش است که خودش را نجات دهد.

در زندگی کاری هم فرق بین کارگر و کارآفرین همین است. کارگر تلاش میکند با کار و تلاش امرار معاش کند ولیکن کارآفرین در تلاش است تا مجموعه پرسنلی محیط کاری، اعم از شرکت یا کارخانه را موفق نماید. به عبارتی دیگر، فرق بین فردگرایی و جمع­گرایی است. کسی که دنبال منافع شخصی است و کسی که منافع جمعی را به منافع شخصی ترجیح میدهد.

مسلما در قدم اول وی باید گلیم خود را از آب بیرون بکشد و بعد تلاش کند تا به کمک پرسنل و مجموعه خود بیاید. همه جوامع به هر دو گروه کارمند و کارآفرین برای توسعه و پیشرفت نیاز دارند و هر کدام ویژگی های ذاتی خاص خود را میطلبد. به نظرم مهمترین قدم برای هر انسانی این است که بفهمد به کدام گروه تعلق دارد تا بتواند مسیر زندگی خود را به درستی پیدا کند.

اگرذات شخص مخاطره جو نباشد و برعکس دنبال سکون و آرامش و کم بودن استرس باشد بهترین شغل همان کارمندی است و بس.

ولی اگر فرد دارای روحیه مخاطره جو و ریسک ­پذیر و ذهن خلاق باشد و به دنبال نوآوری و توسعه باشد کارآفرینی مناسب وی است که به نظرم افضل است.

Leave a Reply