بازدید از یک انتشارات قدیمی

امروز همراه با اعضا هیات سه نفره کارشناسی و طرفین پرونده برای بازدید ملکی در خیابان سپهبد قرنی رفتیم. موضوع ارزیابی حق کسب و پیشه دفترکار تجاری آقای ش.پ مدیر انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب بود. مساحت دفتر کار ۵۵۰ مترمربع با ۱۵ اتاق برای مدیران و کارمندان به انضمام یک زیرزمین به مساحت ۱۵۰ مترمربع بود. دفتر در سال ۱۳۴۲ افتتاح شده بود و ساختمان جزء اولین ساختمانهای بزرگ ایران بود که سازنده آن هم زرتشتی بود. محل کار نوستالژیک بود و پر از کتابهای کمیاب و نایاب و دستگاههای تلکس و اولین کامپیوتر IBM ایران و اسباب و وسایل قدیمی و بعضا عتیقه بود که جان میداد برای کسانی که دنبال نوستالژی هستند که البته من در بینشان نیستم.

پیرمرد متولد ۱۳۰۷ بود و همچنان با وجود ضعف جسمانی و عمل دیسک کمر شق و رق راه میرفت و کرواتی و خوش پوش بود. میگفت عاشق ایران بوده و هستم و زاده روستاهای کرمانم. هیچوقت هم از ایران نخواهم رفت. از مصادره اموالش در اول انقلاب میگفت و بلاهایی که سرش آورده اند. از این که اموالش را از دست داده بود متاثر نبود ولی برای کتابهایی که مجموعا ۵ تریلی به وزن ۳۵ تن که به قول خودش نه مذهبی بودند و نه سیاسی، بلکه علمی بودند و در اوایل انقلاب تبدیل به خمیر کاغذ شده بودند، میگریست.

میگفت رفتم و دیدم کتابها را داخل استخر آب ریخته بودند تا به خمیر کاغذ تبدیل شوند. میگفت گریستم و این را که تعریف میکرد باز هم به هم ریخت و گریست.

از افتخاراتش تجهیز کتابخانه مدارس و شهرداری های ایران با کتاب، در قبل از انقلاب بود.

Leave a Reply