قسمت سوم
داستان های ما و دارایی:
همانطور که پیشتر گفته شد کارفرما موظف بوده است از صورت وضعیت کارکرد پیمانکار ۵ درصد بابت مالیات کسر کند و به اداره دارایی پرداخت کند. بعد از تصویب قانون مالیات ارزش افزوده، ۵ درصد شد ۳ درصد و از سال ۱۳۹۳ هم این سپرده حذف شد
پیمانکار موظف است کارکرد خود را به دارایی اظهار کند (در اظهارنامه های فصلی و سالیانه) و مفاصا حساب اخذ کند دارایی هم از کارفرما استعلام میکند که پیمانکار چقدر کارکرد داشته است. نرخ مالیات بر سود در ایران جز بالاترین نرخ هاست (۲۵درصد سود)
البته در مقابل کشورهای اسکاندیناوی که مالیات پلکانی است و به سقف ۸۰ درصد سود هم میرسد خیلی هم نرخ بالایی نیست.
نرم (نرخ) سود پیمانکاری در سیستم مالیاتی ایران ۱۶ درصد است. ۲۵ درصد (یک چهارم) شانزده درصد میشود ۴ درصد یعنی باید ۴ درصد کارکرد را یک شرکت پیمانکاری مالیات بدهد که به آن مالیات عملکرد میگویند.
در قدیم با توجه به کسورات ۵ درصد کارفرما، اداره مالیات دنبال ماخذ مالیاتی دیگری نظیر مالیات تکلیفی (مالیات اجاره، مستغلات، مالیات اجاره ماشین آلات(۱۵درصد)، مالیات پیمانکاران جزء ۲۵درصد) و جرائم مالیات حقوق و … بودند تا سقف ۵درصد فوق الذکر را پر کنند. حقیقتش ما مدیرعاملها، تا اینجایش را هم راضی بودیم.
معمولا با وجود اینکه دفتر و دستک و اسناد برای دفاتر قانونی و اظهارنامه به موقع را داشتیم موقع رسیدگی هیچ کدام را نمیپذیرفتند و ما را علی الراس میکردند. استعلام کارکرد از کارفرما را میپذیرفتند و در ضریب ۴ درصد ضرب میکردند و با اعمال موارد فوق الذکر به حدود ۵ درصد میرسیدند با ۵ درصد دریافتی از کارفرما (سپرده ۵درصد) تهاتر میکردند و معمولا عدد کمی هم علاوه بر آن به حساب دولت میریختیم و خوشحال و خندان مفاصا حساب را میگرفتیم. نمیدانستیم که چه خوابی برایمان دیده اند. از سال ۱۳۹۱ قانونی به نام جرائم مالیات مکرر ماده ۱۶۹ اجرائی شده است البته اجرایش به امسال رسیده است. از سال ۱۳۹۱ شرکتها موظف شده اند که اظهارنامه ۳ ماهه فصلی بدهند و در آن لیست خرید و فروش (خدمات) خود را اعلام کنند. ما هم چون بچه های مثبتی بودیم مثل پسرهای خوب این کار را هم در کنار همه تکالیف قانونی دیگرمان (اظهارنامه مالیاتی، مالیات ارزش افزوده، دفاتر قانونی، حسابداری، صورت سود و زیان، مالیات حقوق، و لیست خرید و فروش و …) انجام داده ایم. اصلا یک کارمند با حقوق مکفی استخدام کردیم که مجموعه فوق را انجام دهد. طبق معمول وقتی رسیدگی مالیاتی میشدیم با توضیحات فوق الذکر علی الراس میشدیم و مفاصا حساب میگرفتیم (آنهم مفاصا ماده ۲۳۵ که گرفتنش سختتر است) خوشحال هم بودیم. امسال (۱۳۹۷) بعد از شش سال برایمان بدهی مالیاتی برای سال ۱۳۹۱ به نام مالیات مکرر ماده ۱۶۹ آمده است ۲۷ میلیون تومان . حقیقتا دود از کله ام بلند شد و با عصبانیت رفتم اداره دارایی با دعوا و داد و بیداد، گفتم آقای محترم ما که تمام تکالیف قانونیمان را به موقع انجام داده ایم این دیگر چیست؟؟؟ پاسخ فرمودند که چون شما علی الراس شده اید فاکتورهای خرید و فروش را شما را رسیدگی نکرده ایم پس فاکتورهای شما قابل قبول نیست و اظهاراتتان خلاف واقع است و باید جریمه شوید. این حرف واقعا جوک قرن بود.
خلاصه گفتند اگر میخواهید مبلغ کم شود باید اعتراض کنید تا از اول فاکتورها را بررسی کنیم و جریمه را کنترل کنیم و … اگر هم نمیخواهید درخواست تخفیف بدهید. درخواست بخشودگی ۱۰۰درصد جرائم را دادیم و با کلی منت و دوندگی بسیار با ۸۵ درصد بخشودگی موافقت کردند و ۱۵ درصد باقیمانده را نقدا پرداخت کردیم. حدود ۵ میلیون تومان پول به ناحق از ما گرفته شد.
به روح و روان این سیستم درود فرستادم. با خودم فکر میکردم هیچ سیستمی نمیتواند تا این حد با هدف تخریب روحیه کارآفرینی و سنگ اندازی برای کار فعالیت کند.
این هم از ورژن جدید ما و دارایی که امروز فهمیدم: (۱۴/۱۱/۹۷)
به شهرداری درخواست دادیم که آقا، جان مادرت بعد از ۸ سال!!!! سپرده دارایی ما که مربوط به سال ۱۳۸۹ است را به ما پرداخت بفرما، حالا از شانس ما ذیحساب منطقه عوض شده است و شخصی که جدید آمده به شدت سختگیری میکند. سند درخواست ما رسید به ذیحسابی. ایشان دستور دادند که استعلام دارایی از شهرداری و پاسخ استعلام شهرداری به دارایی (در مورد کارکرد ما در سال ۱۳۸۹) باید پیوست سند شود. ما که این موارد را نداشتیم، شهرداری هم مکاتبات را نداشت، دارایی هم کل پرونده را گم کرده است. خلاصه عاجز شدیم و دوباره به ذیحساب مراجعه کردیم. گفتند باید یک نامه از دارایی بیاورید که با آزاد سازی سپرده شما موافق اند. چون اصولا عدم پرداخت ۵ درصد دارایی و سپرده نگهداشتن، کار خلاف مقرراتی بوده که شهرداری انجام داده است. دارایی گفت این نامه خلاف مقررات است و ما نمینویسیم. دوباره به ممیز مراجعه کردیم. ایشان قبول نکرد. به نظرم باید چند سال دیگر هم صبر کنیم تا این ممیز عوض شود یا امام زمان ظهور کند تا به حقمان برسیم. فعلا که علیالحساب بعد از چند سال خوردیم به دیوار!
تحلیل ماجرا:
- تامین اجتماعی که فلسفه وجودی ان صندوقی است برای دریافت حدود ۳۰ درصد حقوق پرسنل و کارگران برای رفاه حال آنها در ایام بیماری و بازنشستگی، نوع رابطه اش با پیمانکار (که واریز کننده این پول به صندوق است) مثل رابطه ارباب و رعیتی است. حتی حاضر نبودند با یک تلفن یا یک پیامک به پیمانکار نگون بخت اطلاع دهند که برایش فیش صادر شده است. فیش را پست میکردند و الصاق پستی را هم مثل ابلاغ واقعی درنظر میگیرند. در محاسبه فیش هم حداکثر را محاسبه میکنند (ضریب ۱۶درصد دستمزدی بعلاوه مبلغ کل قرارداد). اساسا این نوع نگاه و رابطه باید ترمیم شود.
- سازمان امور مجامع شهرداری که با هدف جلوگیری از مسدود شدن حسابهای شهرداری و تسهیل تهاتر و ارتباط با تامین اجتماعی و اداره دارایی تاسیس شده است، به دلیل مدیریت بالادستی و نگاه غیر فروتنانه به پیمانکار و عدم استعلام از پیمانکار در پروژه ما و پروژه های بسیاری مشابه ما، باعث شده است مبالغ زیادی به تامین اجتماعی پرداخت شود حال آنکه محق دریافت آن نبوده است.
- در نگاه اول به نظر میرسد شهرداری تهران با عدم پرداخت کسورات دارایی و تامین اجتماعی گامی در جهت کنترل نقدینگی و تزریق آن به پیمانکار برداشته است ولی با عواقب متعددی که این کار داشته و هزینه هایی که برای سازمان امور مجامع شده در حقیقت نقض غرض شده است. هم پول بیشتری پرداخت کرده و هم باعث بروز مشکلات بیشتری برای پیمانکار که بازوی اجرایی شهرداری است، ایجاد کردند.
- پیمانکار به جای آنکه وقت انرژی و توان خود را به پروژه ها اختصاص دهد، همه عمرش را صرف درگیری با تامین اجتماعی و دارایی و امور مجامع و ارزش افزوده و … میکند. در نهایت هم مثل صیدی که در دام صیاد افتاده باشد میبند که هر چه بیشتر دست و پا بزند رسن های بیشتری دورش را میگیرد. خسته میشود و عطای این کار را به لقایش میبخشد. شرکت ما اگر به جای اینهمه تلاش در ابتدای سال ۱۳۹۱ که دلار ۱۰۰۰ تومان بود دلار یا ملک میخرید الان حداقل دارای سرمایه ای بیش از ده برابر بود. ولی ما کار کردیم و تاوان دادیم..
در نهایت ما هم خسته شدیم و کنار کشیدیم. در آن موقع ۴۰ نفر پرسنل تحت پوشش تامین اجتماعی داشتیم و حال آنکه الان فقط یک نفر پرسنل داریم که او هم فقط دنبال کارهای اداری و گرفتن مطالبات است و بس!
دست مریزاد و خسته نباشید!! باید گفت به تک تک کسانی که دست به دست هم دادند تا این شرکت تعطیل شود و یک روحیه خسته و ناامید برای من و بیکاری تعداد زیادی از پرسنل به وجود آید.